ملاقات با امام زمان (عج)

روش های تزکیه نفس
امروز جمعه 15 تیر 1403
تبليغات تبليغات

ارتباط با امام زمان (عج)

آیت الله بهجت

كجا رفتند كسانی كه با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره كرده ‎ایم كه قطع ارتباط نموده ‎ایم و گویا هیچ نداریم. آیا آن ها از ما فقیرتر بودند؟ اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است كه چرا به انجام واجبات و ترك محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است زیرا پرهیزگارترین مردم كسی است كه از كارهای حرام بپرهیزد. ترك واجبات و ارتكاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.(1)

 

سیره عملی بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج)

علّامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): این بزرگوار یكی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر(ع) بوده ‎اند، كه پیوسته متوسّل به آن حضرت می شدند.

ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درس ها را برای ایشان تقریر می كردم. بعد از اینكه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم. در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا كرده بود و وقتی با ایشان ملاقات كردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم. وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف كردند:

«شبی به مسجد كوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولی عصر(ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام كردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم. من كمی جلو رفتم ولی ادب كردم و جلوتر نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا. و من نزدیك شدم تا آنكه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مباركش چسبانید. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست كه به قلب و سینه من سرازیر شود، سرازیر شد.»[2]

البته در موارد دیگری نیز عنایات حضرت (ع) شامل حال ایشان گردیده و موفق به زیارت حضرت شده ‎اند، كه ما به ذكر همین مورد اكتفاء می كنیم.[3]

 

صدوق

شیخ صدوق(ره):

شیخ طوسی و دیگران روایت كرده ‎اند كه: علی بن بابویه (ره) كه پدر شیخ صدوق (ره) و از علماء بود، عریضه ای خدمت حضرت ولی عصر (عج) نوشت و در آن از حضرت خواهش كرده بود كه دعا كنند خداوند فرزندی به ایشان عطا نماید. و این عریضه را توسط حسین بن روح (ره) ـ نائب خاص حضرت ـ خدمت آن وجود مقدس فرستاد. جواب آن را حضرت اینگونه مرقوم فرمودند: «برای تو دعا كردیم و خداوند به زودی دو فرزند نیكو كرامت فرماید». خداوند دو فرزند به نامهای «محمّد و حسین» به ایشان عنایت كرد كه«محمّد» معروف به شیخ صدوق و صاحب كتابهای بسیاری از جمله «من لا یحضره الفقیه» است. و «حسین» نیز بسیاری از فضلاء و محدثین از نسل ایشان بوجود آمده ‎اند. و شیخ صدوق پیوسته افتخار می كرد كه من به دعای حضرت مهدی (عج) متولد شده ‎ام.[4]

 

وضعیت‏حوزه‏های علمیه در زمان فقیه محقق مقدس اردبیلی(1)

مرحوم مقدس اردبیلی(ره):

سید میر علّام تفرشی از شاگردان ایشان می گوید: شبی در تاریكی استادم را دیدم كه به سمت حرم امیرمؤمنان (ع) آمدند در به روی ایشان باز شد، داخل رفتند و صدای مكالمه ‎ای را می شنیدم. بعد دوباره در باز شد بیرون آمدند و به سمت مسجد كوفه رفتند. من نیز ایشان را دنبال كردم.در آنجا نیز وارد محراب امیرالمومنین(ع) شدند و من صدای مكالمة مبهمی را شنیدم. در برگشت به سمت نجف ایشان متوجه من شدند. من ایشان را به امیرمؤمنان(ع) قسم دادم كه قضیه امشب چه بود. ایشان بعد از اینكه از من قول گرفت: این قضیه را تا آخر عمرشان برای كسی نگویم، فرمودند: بعضی مسائل مشكل برایم پیش آمده بود كه در حّل آنها متحیّر بودم. از این رو متوسّل به امیر مؤمنان شدم، ایشان مرا به فرزندشان حضرت مهدی (ع) كه امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند: ایشان در مسجد كوفه ‎اند. به آنجا آمدم سؤال ها را جواب گرفتم و اكنون به نجف بر می گردم.[5]

 

میرزای شیرازی

آیة الله میرزای شیرازی (ره):

در زمانی كه استعمار انگلیس امتیاز انحصاری كشت و فروش توتون و تنباكو را در ایران بدست گرفت و قصد نفوذ و استعمار كشور را داشت، علماء در صدد مقابله بر آمدند. آیة الله سید محمد فشاركی نزد استادشان میرزای شیرازی بزرگ آمده و طی صحبت صریحی از ایشان می خواهند، بر علیه استعمار انگلیس قیام كرده و موضع شدیدی اتّخاذ نماید. حضرت آیة الله العظمی میرزای شیرازی نظری به ایشان افكنده می فرماید: «مدّتهاست كه در فكر آن بودم ودر این مدّت، جهات مختلف این فتوی را بررسی كردم تا اینكه دیروز به نتیجة نهائی رسیدم و امروز به سرداب مقدّس رفتم تا از مولایم امام زمان (ع) اجازة حكم بگیرم و آقا نیز اجازه فرمودند و قبل از آمدن شما حكم را نوشتم». و اینگونه بود كه ایشان حكم الهی خود را به این مضمون صادر كردند.«الیوم استعمال توتون و تنباكو بأیّ نحوكان، در حكم محاربة با امام زمان ـ سلام الله علیه ـ است.»وطومار استعمار را در كشور ایران با عنایت حضرت ولی عصر (عج) در آن زمان در هم پیچیدند.[6]

 

سید ابوالحسن اصفهانی

 

آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره): آیة الله بهجت (حفظه الله) فرمودند: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای یكی از علماء سنّی مجلس فاتحه اقامه كرد. شخصی به ایشان اعتراض می‎كند كه چرا از سهم امام (ع) اینگونه مجالس را برگذار می كنید. ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود كه بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود و ایشان هم یقین كرده بود كه ورقه از جانب حضرت است كه به مرحوم سید اجازه داده بود كه: «سهم امام را در آنچه موجب اعتلای مذهب حق است صرف نماید.»[7]

 

 

 

آیت اللہ العظمی مرعشی نجفی

حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره):

بنابر آنچه در زندگینامة معظّم‎له ذكر شده، ایشان سه مرتبه موفق به تشرّف به خدمت حضرت شدند، كه ما در اینجا یك مورد را به طور اختصار ذكر می كنیم: «در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة‎الله الاعظم (عج) داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهار‎شنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیّت كه جمال آقا صاحب الامر (علیه السلام) را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً این شب، رفتنم از نجف به تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیك مسجد سهله خندقی بود. هنگامی كه به آنجا رسیدم بر اثر تاریكی شب وحشت و ترس وجودِ مرا فرا گرفت... ناگهان صدای پائی از دنبال سر شنیدم كه بیشتر ترسیدم. برگشتم به عقب، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیك آمد و با صدای فصیح گفت: «ای سید، سلام علیكم» ترس و وحشت به كلی از وجودم رفت و تعجب آور بود كه در این تاریكی ایشان چگونه متوجّه سیادت من شد. به هر حال سخن گفته و می رفتیم. از من سؤال كرد: قصد كجا داری؟گفتم مسجد سهله. گفت: به چه جهت؟ گفتم: به قصد تشّرف زیارت ولی عصر (ع) مقداری كه رفتیم به مسجد زیدبن صوحان رسیدیم، داخل شده و نماز خواندیم و بعد از دعائی كه سیّد خواند كه كأن دیوار و سنگها با او دعا می خواندند انقلاب عجیبی در خودم احساس كردم كه از وصف آن عاجزم. بعد سیّد فرمود: تو گرسنه‎ ای و سه قرص نان و سه خیار سبز تازه در سفره داشت كه باهم خوردیم و من به این معنی منتقل نشدم كه در وسط زمستان خیار تازه از كجا آمده سپس داخل مسجد سهله شده ایشان اعمال مقامات را انجام دادند ومن هم تبعیت كردم و نماز مغرب و عشاء را هم به ایشان اقتدا نمودم... بعد به ایشان گفتم: چای و قهوه و یا دخانیات میل دارید؟ فرمودند: اینها از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم»... بعد صحبتهائی بین آن بزرگوار و آقای مرعشی رّد و بدل می شود و آقا سفارشاتی به ایشان می كنند از جمله تأكید بر خواندن زیارت عاشوراء و قرائت قرآن. سپس آقای مرعشی به جهت حاجتی از مسجد بیرون رفته و به ذهنشان خطور میكند كه این بزرگوار كیستند؟ برمی گردد و دیگر آقارا نمی بیند و یقین می كند كه حجةبن ‎الحسن المهدی (ع) بوده ‎اند.»[8]

یكی دیگر از تشرفات ایشان در سامرّاء[9] در سرداب مقدّس بعد از اینكه چند شب در آنجا بیتوته كرده و به حضرت متوسل می شوند، رخ می دهد و تشرف دیگر در مسیر رفتن به امامزاده سید محمد (ع) حاصل می گردد.[10]

 

آیت الله سید علی قاضی طباطبایی

حضرت آیة الله قاضی(ره):

آقا سیّد هاشم حدّاد فرموده اند: «حضرت آقا ]آیة الله قاضی[ خیلی در گفتارشان و در قیام و قعودشان و به طور كلی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر خصوص كلمة «یا صاحب الزمان» را بر زبان جاری می‎كردند. یك روز یك نفر از ایشان پرسید: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه مشرّف شده ‎اید؟

فرمودند: كور است هر چشمی كه صبح از خواب بیدار شود ودر اوّلین نظر نگاهش به امام زمان (عج)نیفتد.»[11]

ادأب و عادت ایشان در تربیت شاگردان بر این بوده كه در ابتدا احادیث مربوط به غیبت و ظهور ولی عصر (عج) را برای آنها تدریس می ‎فرمودند.[12]

مرحوم علامه طباطبائی نقل كرده ‎اند كه: «مرحوم قاضی می‎فرمود، در روایت است وقتی حضرت قائم ظهور می‎كند و یاران ایشان گِرد او جمع می شوند حضرت به آنها مطلبی می گوید كه همه گرد عالم متفرّق می شوند و چون دارای طّی ‎الارض هستند همه جا را تفحص كرده، درمی یابند كه غیر از ایشان كسی دارای ولایت مطلقة الهیه نیست، به مكه بر می گردند و با ایشان بیعت میكنند. آنگاه ایشان فرمودند: آن كلمه ای راكه حضرت به یاران خویش می گوید و متفرق می شوند من می‎دانم كه چیست.» و این سخن بلندی است كه مرحوم قاضی (ره) فرمودند.[13]

 

توسّل به حضرت مهدی (عج)جهت شهریة طلاب: بارها پیش آمده، كه وجوهات به جهت شهریة طلاب به دست مراجع نرسیده وآن بزرگواران و یا نمایندة آنها با توسّل به محضر ولی عصر (ع) به طور معجزه آسا، پول مورد نیاز را دریافت كرده ‎اند. از جمله اینكه موقعی چند ماه شهریة طلاب نمی‎رسد و پولی در اختیار حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره) نبوده و متوسّل به ولی عصر (عج) می شوند بعد از ظهری، آقای گلپایگانی در خواب می شنوند كه منادی ندا می كند: به آشیخ عبدالكریم ‎بگویند كه از گریه ‎های امام زمان (ع) وجوه متوجه قم شد. بعد كه به حاج شیخ میگویند، ایشان می فرماید: یك نفر آمده و تقبّل كرده هرماه شهریة طلاب را بدهد.[14] در قضیة دیگر حضرت آیة الله گلپایگانی فرموده بودند: در زمان حاج شیخ عبدالكریم ، طلبه‎ ها از مقسّم شهریة ایشان آشیخ محمّد تقی بافقی درخواست عبای زمستانی می كنند. او با حاج شیخ در میان می گذارد، حاج شیخ می فرماید: از كجا بیاورم. بالاخره آقای بافقی می گوید من به جمكران می روم و از امام زمان می‎گیرم. شب جمعه‎ ای به جمكران رفته متوسّل به حضرت می‎شوند و فردا خدمت حاج شیخ آمده می‎گوید: آقا وعده دادند چهارصد عبا به تعداد طلاب مرحمت نمایند. و روز شنبه یكی از تجاّر چهار‎صد عبا می‎آورد و بین طلاب تقسیم می‎گردد.[15]

 

حضرت آیت الله سید رضا بهاءالدینی

حضرت آیة الله العظمی بهاءالدینی (ره):

حجةالاسلام حیدری كاشانی در كتاب سیری در آفاق اینگونه نقل كرده ‎اند: «آنچه خود از دو لب مبارك حضرت آیة الله بهاءالدینی(ره) شنیدم، این بود كه فرمودند: ‌مدّت شصت سال بود كه ما آرزوی زیارت حضرت را داشتیم یك روز در حال نقاهت و كسالت در این اطاق خوابیده بودم یك مرتبه آقا از در اطاق دیگر وارد شد.سلام محكمی به من كرد آن‎چنان سلامی كه در مدت شصت سال كسی چنین سلامی به ما نكرده بود . و آن قدر گیج شدیم كه نفهمیدیم جواب سلام را دادیم یا نه. آقا تبسّمی كرد و احوالپرسی و از آن در خارج شد.»[16]

یكی دیگر از شاگردان ایشان می گوید: «‌مدّتی بود آقا در قنوت نماز‎ها تغییر رویه داده و به جای دعاهای مرسوم، دعای فرج حضرت ولی عصر (عج) «اللّهم كن لولیّك الحجة بن الحسن(ع)...» را می خواندند . وقتی در فرصت مناسبی علت را از ایشان جویا شدیم، فرمودند: «‌حضرت پیغام دادند در قنوت به‎ من دعا كنید.» [17]

این بود چند نمونه از ارتباط سربازان حضرت ولی عصر (عج) با مولای خویش و توجه و عنایت آن وجود مقدّس به عاشقان حقیقی خود، به امید اینكه ما نیز مورد عنایات و توجهات خاص آن حضرت قرار بگیریم ان شاء الله.

 

نویسنده: مهدی رحیمی با تلخیص

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

[1] در محضر آیت الله العظمی بهجت (حفظه الله) ـ ص361 ، محمد حسین رخشاد؛ مؤسسه فرهنگی سماء

[2] . نجم الثاقب ـ ص473 (باتلخیص)، میرزا حسین نوری (ره)، انتشارات آستان مقدس صاحب الزمان (عج)

[3] . همان/ صفحات 474 /478

[4] . عنایات حضرت مهدی (ع) به علماء و طلاب ، ص263 ، محمد رضا باقی اصفهانی

[5] . نجم الثاقب (همان) ص454

[6] . عنایت حضرت مهدی (ع) به علماء و طلاب ـ ص48

[7] . در محضر آیة الله العظمی بهجت(حفظه الله) ـ ص281

[8] . شیفتگان حضرت مهدی (عج) ـ ج 1 ـ ص 130، احمد قاضی زاهدی گلپایگانی، نشر حاذق /قم /ششم /آذر 1376

[9] . همان / ص139

[10] همان /ص135

[11] . اسوة عارفان: (گفته ها و ناگفته ها دربارة مرحوم قاضی(ره)) ص109 ـ صادق حسن زاده، محمودطیار مراغی

[12] . همان ص172

[13] . مهر تابان ـ ص226 ـ علامه سید حسین حسینی طهرانی – انتشارات باقرالعلوم / اول / دورة علوم و معارف اسلام (بی تا)

[14] . شیفتگان حضرت مهدی (عج) ج1 ـ ص125

[15] . همان ص223

[16] . سیری در آفاق ـ(زندگینامة حضرت آیة الله العظمی بهاالدینی (ره)) ـ ص375ـ حسین حیدری كاشانی

[17] . حاج آقا رضا بهاء الدینی، آیت بصیرت / ص107 ، سید حسن شفیعی، چاپ قدس، اول / 1375

 

آخرين ارسالي هاي انجمن

روش های تزکیه نفس

روش های تزکیه نفس

قسمت اول

روش‏هاي تزكيه نفس

قسمت اول

چكيده

تزكيه نفس در هندسه معرفتي حكمت متعاليه، جايگاه ويژه‏اي دارد كه بدون آن نمي‏توان به عمق محتواي بسياري از مسائل آن رسيد. اما رسيدن به روشي مناسب براي اين منظور، اندكي دشوار است. نوشته حاضر درصدد تبيين روش‏هاي ملّاصدرا براي تزكيه نفس است كه انسان را در مسير فهم و معرفت صحيح قرار مي‏دهد. ملّاصدرا به اين منظور، دو دسته از توصيه‏ها را در لابه‏لاي آثارش مطرح كرده است: توصيه‏هاي كلي و اجمالي كه جنبه موعظه يا تشويق دارند؛ و توصيه‏هاي كاربردي كه جنبه عملي و اصلاحي دارند. نوشته حاضر با بررسي برخي از مباني و اصول فلسفي ـ عرفاني مسئله، به نقد و بررسي روش‏هاي تهذيب نفس براي دست يافتن به سطح والايي از درك حقايق هستي از نظر ملّاصدرا مي‏پردازد.
كليدواژه‏ها: معرفت، كمال اخلاقي، تزكيه نفس، دستورالعمل.

مقدّمه

در مسير نيل به سعادت، هموار كردن راه با استعانت از روش‏ها و توصيه‏هاي راه‏رفتگان به مقصد رسيده امري ضروري است؛ زيرا راه‏هاي رهايي از قيد و بند حجاب‏هاي معرفت، به ويژه رذايل اخلاقي و گناهاني كه بيشتر انسان‏ها گرفتار آنها بوده و به راحتي نمي‏توانند از بند آن خلاصي يابند، براي همگان روشن نيست. بدين‏روي، بسياري از بزرگان حكمت و عرفان تلاش‏هايي را در اين امر به انجام رسانده، توصيه‏هايي را براي مشتاقان سير و سلوك ارائه كرده‏اند تا سالكان طريق دوست با به كار بستن آن روش‏ها، از قيد هواي نفس رها شوند و به كمال لايق خود دست يابند. هدف اين نوشتار پرداختن به دستورالعمل‏هاي ملّاصدرا است كه ما را به نقطه عطفي در روش‏هاي اخلاقي و عرفاني دريافت حقايق هستي و نيل به حكمت حقيقي، به ويژه در چارچوب حكمت متعاليه، مي‏رساند.

توصيه‏هاي ملّاصدرا براي تزكيه نفس

ملّاصدرا در زمينه مباحث مربوط به مباني هستي‏شناختي نفس و درك حقايق، دو نوع توصيه و دستورالعمل ارائه كرده است: يكي توصيه‏هاي كلي و ديگري سرمشق‏هاي كاربردي و عملي.

1. روش‏هاي كلي (موعظه‏هاي اجمالي)

اين روش‏ها بدون توجه به مسئله ويژه اخلاقي، اصول اساسي را مورد توجه قرار مي‏دهند. تزكيه نفس از ضروري‏ترين مقدّمات تحصيل حكمت و فهم مسائل آن است. بنابراين، ملّاصدرا علاوه بر مباحث نظري، روش‏ها
و دستورالعمل‏هايي را ارائه كرده است تا اين روند براي
دانشجوي فلسفه آسان‏تر گردد. در مجموعه مواعظ اجمالي، او بر دو نكته تأكيد دارد: توصيه درباره كتاب‏هاي خود، و توصيه بر اصل تزكيه نفس پيش از تحصيل و همراه با آن. هر يك از اين دو مسئله را به طور اجمالي بررسي مي‏كنيم:

1) توصيه‏هاي ملّاصدرا درباره تحصيل كتاب‏هاي خود

بسياري از توصيه‏هاي ملّاصدرا در مقدّمه كتاب‏هايش قرار دارد. به برخي از اين توصيه‏ها به اجمال، اشاره مي‏شود:
الف. الحكمة المتعالية: در مقدّمه كتاب گرانسنگ الحكمة المتعالية في الاسفار العقلية الاربعة، نكات ارزنده‏اي گنجانده شده كه حايز اهميت فراوان در زمينه تزكيه نفس و ارتباط آن با حكمت است. توصيه‏هايي كه ملّاصدرا در اين مقدّمه درباره تحصيل علمي و نظري حكمت متعاليه از كتاب مزبور به طالبان حكمت دارد، عبارتند از: تكليف و دشواري دادن به نفس از طريق مجاهدت‏هاي عقلي، مشقّت‏هاي بدني به واسطه رياضت‏هاي شرعي و ديني، احاطه به آثار علمي عقلا و حكما، اجتناب از خودرأيي (خود حق‏پنداري) و انكار بي‏دليل سخنان حكما و مطالب كتاب، پاك نگه داشتن مطالب عالي كتاب از انسان‏هاي نااهل، و ياد دادن به اهل آن، اقتدا به طريقه نيكوكاران و متّصف شدن به صفات پاكان و نيكان، تزكيه نفس از هوا و هوس، استحكام بخشيدن به اساس حكمت و معرفت (عرفان)، عدم اشتغال به ياوه‏گويي‏هاي جهله صوفيه، و عدم پاي‏بندي بي‏دليل بر گفته‏هاي مدعيان فلسفه.2 اين توصيه‏هاي ده‏گانه، از اساسي‏ترين عوامل فهم حقايق حكمت به شمار مي‏روند.
علاوه بر كلّ كتاب اسفار و مباحث حكمت متعاليه، موعظه‏اي مجزّا براي تحصيل جلد ششم اين كتاب (يعني علم الهي يا الهيّات) دارد كه در واقع، با اين مقدّمه بر اهميت و تقدّس معرفتي مطالب بخش الهيّات حكمت، تأكيد كرده و به دانشجوي حكمت توصيه نموده است: مقدّمات تحصيل و فهم اين علم را فراهم نمايد، در يادگيري آن از هيچ تلاشي دريغ نكند، آن را جز به اهل آن وانگذارد، و در عمل به مقتضاي آن كوشش نمايد.3
ب. المبدأ و المعاد: توصيه او در مقدّمه كتاب مزبور نيز مربوط به حفاظت حكمت از گزند نااهلان است؛ همان‏گونه كه درباره كتاب اسفار نيز به اين نكته تأكيد داشت. اما در ادامه مقدّمه، نكات مهمي دارد: پيروي از سنّت‏هاي (اخلاقي و معنوي) نيكِ حكما، تخلّق به اخلاق پاكان، كنار گذاشتن لذت‏هاي حسّي، دوري از الفت‏هاي مادي، صفا دادن به دل از كدورت‏هاي بدني، رياضت‏هاي علمي و عملي، دوري از غفلت‏ها و خواب تقليد، و تعمّق در مباحث كتاب.4
ج. المشاعر: در مقدّمه رساله مزبور نيز اين نكات را مورد توجه و توصيه قرار داده است: استماع قلبي حقايق حكمت متعاليه؛ برگرفتن طريقه سلوك الهي كه عبارت است از: ايمان به خداوند و روز واپسين؛ كسب ايمان از طريق براهين يقيني و نشانه‏هاي خداوندي؛ و ارتقاي قلبي سالك در مراتب كمالي به وسيله انوار ملكوتي نهفته در حكمت متعاليه.5 روشن است كه تأكيد و اهميت وي در اين توصيه، بيشتر بر محتواي خود رساله و كتاب‏هاي ديگر اوست و دستورالعمل خاصي ارائه نمي‏كند.
د. مفاتيح‏الغيب: روشن است كه اين كتاب در باب مباني فلسفي و كلامي تفسير قرآن نوشته شده و در مقدّمه اين كتاب نيزتوصيه‏هاوموعظه‏هايي نسبت‏به محتوا و تحصيل علمي و معرفتي، يادآور شده كه حايز اهميت است.6
ه. العرشية: مهم‏ترين مباني ملّاصدرا در باب معاد در رساله العرشية خلاصه شده است. از اين‏رو، توصيه‏هاي راهبردي و علمي او براي فهم و درك دقيق و نظري اين مسائل از اهميتي ويژه برخوردار است. بنابراين، در پايان رساله چنين آورده است: مطالب اين كتاب بدون اقتباس از نور نبوّت و ولايت قابل فهم نيست. پس براي دست‏يابي به اين اقتباس، واجب است به تجريد قلب، تطهير سرّ، انقطاع شديد از مردم، مناجات با خداوند، دوري از شهوات و رياست‏ها، و رفع حجاب بپردازي. بنابراين، نفس خودت را تهذيب كن، نيّتت را خالص، عقيده‏ات را تصحيح، قلبت را نوراني، و خانه دلت را پاك گردان.7 مسائل مورد تأكيد در اين توصيه قريب هفده نكته مهم به قرار ذيل است: مروّت در خواندن و قضاوت درباره كتاب، ترك عادت تقليد و ترك پاي‏بندي به نظر مشهور، جدا شدن از خودرأيي، مهاجرت از نفس و مسافرت به سوي پروردگار، بهره‏گيري از چراغ هدايت نبوّت، درخواست فهم اسرار هستي از باطن ولايت، تجريد تام قلب، تطهير كامل سرّ، انقطاع شديد از مخلوقات، مناجات فراوان با خداوند، روي گردان شدن از شهوات و رياست‏ها و ساير هدف‏هاي پست حيواني، داشتن نيّت صاف (خلوص نيت) و دين خالص، تهذيب نفس، تصحيح عقيده، نوراني كردن دل و تطهير آن براي ورود طواف‏كنندگان آسماني آن، رو كردن به جانب كعبه مقصود و توجه به پروردگار، و عبادت همراه با تفكر و نظر.
و. تفسير آيه نور: او همچنين در توصيه به مباحث تفسير آيه «نور» اين اصول را مورد تأكيد قرار داده است: تزكيه نفس، پاكي ذهن، صفاي دل، و گوش شنوا. او مي‏نويسد: بر تو خواننده و همه فرزندان روحاني‏ام ضروري است كه معنا و محتواي مطالب اين تفسير را با داشتن روحي پاك شده،ذهني‏سالم‏وزلال،وقلبي‏صاف‏وگوشي‏شنوابچشيد.8
ز. المظاهر الالهيّة: در مقدّمه اين كتاب مي‏نويسد: كسي كه قصد دارد در درياي معارف الهي غوطه خورده، به عمق حقايق ربّاني فرورود، برايش لازم است به رياضت‏هاي علمي و عملي بپردازد تا دميدن نور حق، تحصيل ملكه جدايي از بدن، و ارتقا به ملكوت آسماني بر دلش آسان گردد؛ زيرا علوم الهي با عقل‏هاي قدسي هم‏سنخ هستند. بنابراين، درك آنها به تجرّدي تام، لطافتي شديد و فطرتي ثانوي نياز دارد.9 اين توصيه‏ها نيز در واقع، هم از جنبه محتوايي درباره تحصيل‏مطالب كتاب داراي اهميت است، و هم از جنبه تحصيل‏حكمت‏توسط‏سالك طريق معرفت.
ملّاصدرا در مقدّمه و پيش‏گفتار ساير كتاب‏ها و رسايل خود نيز توصيه‏ها و دستوراتي نسبت به مطالب و شرايط تحصيل حكمت از آنها ارائه كرده است كه نوعا به همين نكات برمي‏گردند. رويكرد اصلي اين توصيه‏ها تأكيد بر ايجاد قابليت و شايستگي اعتقادي، قلبي، فكري، علمي و عملي (رفتاري) براي دريافت و درك مسائل و حقايق حكمت است. او بارها تصريح و تأكيد كرده كه بدون تزكيه نفس، عمق اين مسائل و مطالب، آن‏گونه كه سزاوار يك حكيم است، درك و شهود نمي‏شود. بنابراين، براي تحصيل «حكمت متعاليه»، تزكيه نفس و امور مربوط به آن و درك راستين حقايق هستي، لازم هستند؛ چراكه تحصيل حكمت شرط لازم و تزكيه نفس شرط كافي براي درك حقايق به شمار مي‏رود.

2) تأكيد ملّاصدرا بر روش‏هاي نظري تزكيه نفس

ملّاصدرا با تبيين رذايل و گناهان به عنوان مانع و حجاب بزرگ معرفت و كسب حكمت،10 روش‏هاي كلي و عمومي را براي زدودن و برانداختن آنها يادآور شده است كه به مهم‏ترين آنها اشاره مي‏شود: ايجاد صفاي نفس، دوري از كدورت‏ها و امور منفور، رياضت علمي، كسب مرگ ارادي، مرگ طبيعي، و خواب. جنبه اصلي طرح اين عوامل اين است كه نفس در اين موارد، از اشتغال به حواس و ماديات فارغ شده، به جنبه عالي خود معطوف مي‏شود. از اين‏رو، «خواب» و «مرگ» را نيز ذكر كرده است. اما مواردي كه جنبه كاربردي و عملي دارند عبارتند از: صفاي فطري دل، دوري از كدورت‏ها و رذايل، رياضت‏هاي عملي، و مرگ ارادي. موارد نخست را در بحث‏هاي آينده مورد بررسي قرار خواهيم داد. اما «مرگ ارادي» در عبارت ملّاصدرا، از آن به عنوان «ولادت دوم» تعبير شده است كه آن را براي عرفاي كامل11 حاصل مي‏داند و در مراتب پايين دست كمالات، براي نفس (نفوس ضعيف) حاصل نمي‏شود.12 اين نوع مرگ براي انبيا و اولياي الهي اتفاق افتاده است و به دليل غلبه «سلطان الآخرة» بر قلب آنها و خروج از سلطنت دنيا و ماديات، به آن درجه نايل مي‏شوند.13 بنا به تحليل ملّاصدرا، اين نوع مرگ مصداق همان توصيه و امر نبوي است كه فرمود: «موتوا قبل أن تموتوا.»14 او در تحليل اين حديث و مطلب مزبور مي‏گويد: اين روند از اطلاع يافتن بر حقايق، بدين‏روست كه نفسْ حواس را از احساس امور ظاهري و دنيوي تعطيل كرده، پنجره دل را به سوي عالم غيب مي‏گشايد و مشاعر ادراك امور آخرتي و ملكوتي در اين هنگام به كار مي‏افتند.15 اين مبحثْ عرفاني و خارج از حدّ بحث حاضر است.16
عامل و سبب اساسي نزول كلام الهي بر دل انسان‏هاي وارسته، مثل انبيا و اوصياي دين، ارتقا به مدارج عالي كمال نفس و استكمال تمام ابعاد آن است. اما ملّاصدرا مانع نزول را نيز حجاب طبيعت و اقتضائات آن دانسته است.17 شواغل طبيعي در واقع، حجاب معرفت و فهم هستند و چون بسياري از اين شواغلْ در ذيل معاصي و رذايل جاي مي‏گيرند، تحت عنوان «تهذيب اخلاق» ذكر شده‏اند.
وي راه‏كارهاي رهايي از اين حجاب را در ادامه مطلب بيان نموده و به شش نوع و مرتبه از اعراض نفس و توجه كامل به جانب حق اشاره كرده است كه سبب ارتفاع حجاب‏ها مي‏گردند.18 اعراض از اقتضائات جنبه طبيعي نفس كه اقتضائات مراتب جمادي، نباتي و حيواني نفس است، اعراض از ظلمت‏هاي هواها و هوس‏ها، و اعراض از اشتغال به شهوت، غضب، امور حسّي و تخيّل.
با توجه به اين نكات، راه‏هاي زدودن حجاب‏هاي مربوط به گناهان و رذايل اخلاقي، كه ملّاصدرا به طور كلي به آنها اشاره كرده، عبارتند از:
الف. ايمان به خدا: نكات و مطالب مهم درباره رابطه ايمان و حكمت، در مباحث مربوط به حقيقت حكمت بحث مي‏شود19 و روشن است كه پايين‏ترين مرتبه ايمان همان «ايمان تقليدي» است كه در آمادگي دل براي دريافت حقايق، نقش بسزايي دارد،20 و حدّ اعلاي مراتب آن مصداق عيني حكمت است كه در تحصيل روشمند و صحيح حكمت تحقق مي‏يابد.
ب. اعتقاد به معاد: اين اعتقاد براي انسان‏هاي عادي كه در مسير تعليم و تعلّم حكمت و حقايق اشيا قرار گرفته‏اند، يكي از عوامل مؤثر براي زدودن زنگارهاي معصيت و دوري از مقدّمات و مؤخّرات آنهاست. اما انسان‏هايي كه در اوج مراتب عقلي و كمالي سير مي‏كنند و داراي مقام علم و معرفت هستند، نيازي به اين عامل ندارند؛ زيرا تحت تأثير عوامل اساسي‏تري براي ترك معاصي و توجه به قرب الهي قرار دارند.21 براي انجام كارهاي خير و زشت، مبادي و انگيزه‏هاي متفاوتي وجود دارد كه اعتقاد به معاد در مراتب عادي و متوسط مردم، انگيزه‏اي اساسي و مؤثر براي ترك پليدي‏ها و انجام كارهاي پسنديده و نيك است. با اين اعتقاد، ميل و رغبت به كارهاي متناسب با آن، در دل و ذهن انسان تشديد مي‏شود و انسان به صفاي دل و آمادگي براي پذيرش حقايق عقلي در اين دنيا و صورت‏هاي الهي در آخرت سوق مي‏يابد. از اين‏رو، يكي از اصول جامع براي تحصيل صحيح و روشمند حكمت در پي امور اخروي بودن و دوري از دنيا و امور پست آن است.22 مايه اصلي اين توصيه، توجه به جنبه عالي نفس است كه در همه مراتب نفس و كمالات آن، فيض و قدرت جنبه عالي به ظهور مي‏رسد، و در صورت رويگرداني از آن، كمالات ممكن و احتمالي نهفته در نهادش باطل و پوشيده مي‏گردد.
بر اساس اين اصل، ملّاصدرا بر حفظ جانب خداوند و ملكوتش، دور انداختن امور باطل، روي‏گرداني از شهوات، و جنگ با دشمنان خدا به «جهاد اكبر» توصيه كرده است تا از اين طريق، درهاي رحمت و بركت، كه درهاي نيل به حقايق اشياست، بر روي دل باز گردد.
ج. توبه: دست شستن از معصيت‏ها و رو كردن به ساحت ربوبي عامل ديگري براي خلاصي از حجاب گناهان و رذايل است. با اينكه توبه بيشتر به روشي عملي نزديك‏تر است، اما با توجه به شرايط آن، كه در كتب اخلاقي ذكر شده، مهم‏ترين كاركرد آن نظري و عقلي است؛ زيرا ركن اعمال (نيّت) را تحت تأثير قرار داده و بلكه در مراتبي از ذهن و دل به وقوع مي‏پيوندد.
علاوه بر توبه، ارتقاي علمي و توجه به مباني عقلي نيز عامل و سببي مؤثر براي زدودن و خاموش كردن آتش معصيت‏ها و رذايل به شمار مي‏رود. در واقع، اين دو عامل نقش آب براي خاموش كردن اين آتش را ايفا مي‏كنند. از اين‏رو، ملّاصدرا مي‏نويسد: انسان كامل كسي است كه آتش رذايل و نفسانيت را با آب «توبه» و «علم» خاموش گرداند، پيش از اينكه به جهان مجازات قدم بگذارد.23
«توبه» از نخستين مراحل و منازل سلوك عرفاني و معرفت است كه آن را ساري در تمام مراحل استكمال مي‏دانند؛24 زيرا نقشي مؤثر و اساسي در آماده‏سازي نفس براي پذيرش و تحقق مراتب بالاتر كمال و درك حقايق منازل معرفتي و سلوكي داراست.
د. صفا يافتن دل و قدرت نفس بر انجام طاعات: اين دو نيز داراي نقشي شايان توجه در دوري از معاصي و رذايل هستند. ملّاصدرا مي‏گويد: علت اينكه اصحاب يمين در دنيا به معصيتي اقدام نكرده و فسادي در زمين انجام ندادند، اين است كه آنها دل‏هايي پاك و صاف داشته و از قدرت قابل ملاحظه‏اي بر انجام طاعات و عبادات، و به جا آوردن امور نيك و پسنديده برخوردار بوده‏اند:25 علت اين مسئله آن است كه طاعات و عبادات نقش فوق‏العاده‏اي در تزكيه نفس و آمادگي آن بر پذيرش حقايق دارند. (اين مسئله در بخش تزكيه نفس به عنوان نقش عبادات در تزكيه نفس به طور مفصّل مورد بررسي قرار خواهد گرفت.)
ه . صبر و تقدير معيشت: هر يك از اين دو امر نيز نقش قابل ملاحظه‏اي در كمّ و كيف كسب علم و توفيق در اين مسير دارد؛ اوّلي از حيث رياضت نفس، تصفيه ذهن، و ايجاد رقّت قلب؛ و دومي هم از حيث ايجاد آسودگي خاطر و كم شدن دغدغه اشتغال به امور دنيوي.26
و. رعايت مراتب تهذيب بر اساس مراتب كمال عقل عملي: مراتب كمال عقل عملي بر اساس تهذيب و تزكيه شكل مي‏گيرد. ملّاصدرا هر يك از مراتب عقل عملي را بر اساس استكمال عملي نفس بيان كرده و راه‏يابي به مراتب كمال عقل نظري را در گرو تحقق اين مراتب دانسته كه همه آنها بر پايه تهذيب نفس استوارند: 1. تهذيب ظاهر به وسيله انجام عبادات و دوري از گناهان؛ 2. پاك كردن درون از رذايل؛ 3. مشاهده صورت‏هاي علمي؛ 4. فناي نفس از خود و ملاحظه حضرت الهي.27 او همين مراتب را در جاي ديگري با تعبيري متفاوت بيان كرده كه اساس آن بر همين تقسيم استوار است.28
نكته حايز اهميت در اين تقسيم، آن است كه همه مراتب نفس فقط در صورت تهذيب و تزكيه به كمال مطلوب نايل مي‏شوند. مراتب چهارگانه مزبور ـ به ترتيب ـ به اين نام خوانده مي‏شوند: 1. تجيله؛ 2. تخليه؛ 3. تحليه؛ 4. فنا.29 چنان‏كه ملاحظه مي‏شود، توجه دادن ملّاصدرا به مراحل چهارگانه تهذيب، بسيار مهم و اساسي است و نبايد از آن به سادگي گذشت.
ز. تقوا: تفكر و تلاش كن تا توشه‏اي در اين دنيا جمع كني؛ چراكه بهترين ره‏توشه تقواست.31 ملّاصدرا دليل تأكيد بر تقوا را اين‏گونه بيان مي‏كند: تقوا موجب تجرّد نفس از دنيا و ماديات مي‏شود، و چون تجرّد نفس با علم و معرفت تلازم دارد، نفس به كمال عقلي‏اش مي‏رسد،32 و بر اساس آيه قرآن، كسي كه به اين مرتبه از تقوا نايل شده باشد، خداوند علوم ربّاني را بر دل او جاري مي‏كند.33 بنابراين، وي حصول علوم اهل معرفت را فقط از طريق تقوا ممكن مي‏داند.34 در نتيجه تقوا، درهاي الهام و وحي با مراتب گوناگونش بر روي اهل معرفت گشوده و علوم و حقايق هستي از جانب جهان ملكوت به عنوان معرفت قدسي بر دل آنها جاري مي‏شود.35 او در ذيل توصيه كلي و اجمالي به تقوا، بر اجتناب از هوا و هوس، محبت دنيا، هم‏صحبتي باابناء الزمان و عادات، و اخلاق زشت و پست آنها تأكيد كرده است.
ح. تفكر: تفكر نيز به طور كلي، نقش قابل ملاحظه‏اي در تسريع و بهبود روند تزكيه نفس و رسيدن به حقايق ايفا مي‏كند، به ويژه اگر تفكر در مسائل مربوط به ماوراي طبيعت باشد. او در شرح حال صاحبان عقل و تفكر، به نكات مهمي در اين باب اشاره كرده است36 كه بر اساس عبارت وي، مي‏توان برخي از مهم‏ترين اسباب براي اولوالالباب بودن را اين‏گونه بيان كرد: ذكر، تفكر، تجرّد عقل از امور مادون عقل، طهارت نفس، تهذيب خواطر از اموري مثل وساوس عادي، تصفيه افكار از موهومات، انقطاع از آميختگي‏هاي حسّي و جسماني، فكر دقيق، طبع با ذكاوت، و قلب نوراني. بنابراين، از صاحبان عقل و درايت گشتن، همه امور مربوط به تزكيه نفس را دربر دارد. از اين‏رو، كسي كه در روند نيل به اين مقام قرار دارد و يا با تلاش‏هاي خود و عنايت الهي به آن رسيده است، بهترين روش تزكيه نفس را در مسير كمالي خود به كار مي‏بندد. دليل اصلي براي تأكيد بدين مقام، نقش خود حكمت و مسائل عقلي در تزكيه است.

از جمله تفكرهايي كه تأثيري بسزا در حصول نتايج والاي معرفتي و قدسي دارند، عبارتند از:

1. تفكر درباره ملك و ملكوت: در راستاي نيل به تزكيه نفس، وي همچنين به تفكر درباره حقايق و پديده‏هاي هستي توصيه كرده است.37 اين توصيه در واقع، بر معرفت ابعاد نفس و مراتب هستي، گذر از مراتب پست براي نيل به مراتب عالي، تا رسيدن به حضرت الهي تأكيد و توجه دارد.
2. تأمّل درباره كيفيت موازنه دو عالم: در پي توجه دادن به تفكر درباره عالم ملك و ملكوت، به ارتباط و تعامل اين دو عالم نيز توجه كرده و بدان توصيه نموده است. آنچه در اين توصيه مورد توجه و تأكيد است، عبارت است از: تأمّل در موازنه ميان دنيا و آخرت، اكتساب مايه علمي، نيل به حقايق خالص معرفت، وزن كردن نيكي‏ها با ترازوي صدق، و محاسبه نفس پيش از فوت وقت.38 توجه به هر يك از اين امور، نتايج علمي و معرفتي ويژه‏اي در پي دارد كه ملّاصدرا به آنها پرداخته است.
3. تفكر در آيات الهي: قوّه تفكر، كه وجه تمايز انسان از ساير مخلوقات است، كاركردها و زمينه‏هايي براي رشد و كمال انسان به همراه دارد. يكي از كاركردهاي آن «تفكر در آيات الهي» است. اين كاركرد نقش قابل توجهي در شكوفايي و تعالي عقل انسان دارد كه زمينه‏هاي فهم حكمت را فراهم مي‏كند.39
ط. ارتقا يافتن به مراتب والاي نفس: بسياري از مسائل مربوط به نفس‏شناسي، در نظر ملّاصدرا بر شناخت نفس و ارتقاي مراتب آن وابسته است؛ مثلاً، وي درك و فهم كيفيت وحدت نفس در همه مراتب را عامل مهمي براي درك حقايق هستي معرفي مي‏كند.40
ي. شجاعت براي قتل نفسانيت: در حديثي آمده است: «إنّ اللّه يحبّ الشجاعة و لو علي قتل حيّة.»41 ملّاصدرا در شرح اين حديث مي‏گويد: مارهاي بيروني چون مار نفست نيستند (از نفس ترسناك‏ترند.) بنابراين، با نفس خود مجاهدت نما و از عقايد باطل و آراء خبيثش خلاصي پيدا كن، يا آن را كنترل كرده، به دست خود وادار به تسليم ساز.42

دسته بندي: کتاب ها ,فایل های Word,دست نوشته,متن,
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

تبلیغات Down

جایگاه تبلیغات دوستان
رایگان

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد