ملاقات با امام زمان (عج)

رهنمود ویژه آیت الله بهجت برای تشرف به محضر ولی عصر(عج)
امروز چهارشنبه 13 تیر 1403
تبليغات تبليغات

ارتباط با امام زمان (عج)

آیت الله بهجت

كجا رفتند كسانی كه با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره كرده ‎ایم كه قطع ارتباط نموده ‎ایم و گویا هیچ نداریم. آیا آن ها از ما فقیرتر بودند؟ اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است كه چرا به انجام واجبات و ترك محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است زیرا پرهیزگارترین مردم كسی است كه از كارهای حرام بپرهیزد. ترك واجبات و ارتكاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.(1)

 

سیره عملی بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج)

علّامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): این بزرگوار یكی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر(ع) بوده ‎اند، كه پیوسته متوسّل به آن حضرت می شدند.

ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درس ها را برای ایشان تقریر می كردم. بعد از اینكه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم. در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا كرده بود و وقتی با ایشان ملاقات كردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم. وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف كردند:

«شبی به مسجد كوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولی عصر(ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام كردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم. من كمی جلو رفتم ولی ادب كردم و جلوتر نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا. و من نزدیك شدم تا آنكه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مباركش چسبانید. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست كه به قلب و سینه من سرازیر شود، سرازیر شد.»[2]

البته در موارد دیگری نیز عنایات حضرت (ع) شامل حال ایشان گردیده و موفق به زیارت حضرت شده ‎اند، كه ما به ذكر همین مورد اكتفاء می كنیم.[3]

 

صدوق

شیخ صدوق(ره):

شیخ طوسی و دیگران روایت كرده ‎اند كه: علی بن بابویه (ره) كه پدر شیخ صدوق (ره) و از علماء بود، عریضه ای خدمت حضرت ولی عصر (عج) نوشت و در آن از حضرت خواهش كرده بود كه دعا كنند خداوند فرزندی به ایشان عطا نماید. و این عریضه را توسط حسین بن روح (ره) ـ نائب خاص حضرت ـ خدمت آن وجود مقدس فرستاد. جواب آن را حضرت اینگونه مرقوم فرمودند: «برای تو دعا كردیم و خداوند به زودی دو فرزند نیكو كرامت فرماید». خداوند دو فرزند به نامهای «محمّد و حسین» به ایشان عنایت كرد كه«محمّد» معروف به شیخ صدوق و صاحب كتابهای بسیاری از جمله «من لا یحضره الفقیه» است. و «حسین» نیز بسیاری از فضلاء و محدثین از نسل ایشان بوجود آمده ‎اند. و شیخ صدوق پیوسته افتخار می كرد كه من به دعای حضرت مهدی (عج) متولد شده ‎ام.[4]

 

وضعیت‏حوزه‏های علمیه در زمان فقیه محقق مقدس اردبیلی(1)

مرحوم مقدس اردبیلی(ره):

سید میر علّام تفرشی از شاگردان ایشان می گوید: شبی در تاریكی استادم را دیدم كه به سمت حرم امیرمؤمنان (ع) آمدند در به روی ایشان باز شد، داخل رفتند و صدای مكالمه ‎ای را می شنیدم. بعد دوباره در باز شد بیرون آمدند و به سمت مسجد كوفه رفتند. من نیز ایشان را دنبال كردم.در آنجا نیز وارد محراب امیرالمومنین(ع) شدند و من صدای مكالمة مبهمی را شنیدم. در برگشت به سمت نجف ایشان متوجه من شدند. من ایشان را به امیرمؤمنان(ع) قسم دادم كه قضیه امشب چه بود. ایشان بعد از اینكه از من قول گرفت: این قضیه را تا آخر عمرشان برای كسی نگویم، فرمودند: بعضی مسائل مشكل برایم پیش آمده بود كه در حّل آنها متحیّر بودم. از این رو متوسّل به امیر مؤمنان شدم، ایشان مرا به فرزندشان حضرت مهدی (ع) كه امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند: ایشان در مسجد كوفه ‎اند. به آنجا آمدم سؤال ها را جواب گرفتم و اكنون به نجف بر می گردم.[5]

 

میرزای شیرازی

آیة الله میرزای شیرازی (ره):

در زمانی كه استعمار انگلیس امتیاز انحصاری كشت و فروش توتون و تنباكو را در ایران بدست گرفت و قصد نفوذ و استعمار كشور را داشت، علماء در صدد مقابله بر آمدند. آیة الله سید محمد فشاركی نزد استادشان میرزای شیرازی بزرگ آمده و طی صحبت صریحی از ایشان می خواهند، بر علیه استعمار انگلیس قیام كرده و موضع شدیدی اتّخاذ نماید. حضرت آیة الله العظمی میرزای شیرازی نظری به ایشان افكنده می فرماید: «مدّتهاست كه در فكر آن بودم ودر این مدّت، جهات مختلف این فتوی را بررسی كردم تا اینكه دیروز به نتیجة نهائی رسیدم و امروز به سرداب مقدّس رفتم تا از مولایم امام زمان (ع) اجازة حكم بگیرم و آقا نیز اجازه فرمودند و قبل از آمدن شما حكم را نوشتم». و اینگونه بود كه ایشان حكم الهی خود را به این مضمون صادر كردند.«الیوم استعمال توتون و تنباكو بأیّ نحوكان، در حكم محاربة با امام زمان ـ سلام الله علیه ـ است.»وطومار استعمار را در كشور ایران با عنایت حضرت ولی عصر (عج) در آن زمان در هم پیچیدند.[6]

 

سید ابوالحسن اصفهانی

 

آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره): آیة الله بهجت (حفظه الله) فرمودند: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای یكی از علماء سنّی مجلس فاتحه اقامه كرد. شخصی به ایشان اعتراض می‎كند كه چرا از سهم امام (ع) اینگونه مجالس را برگذار می كنید. ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود كه بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود و ایشان هم یقین كرده بود كه ورقه از جانب حضرت است كه به مرحوم سید اجازه داده بود كه: «سهم امام را در آنچه موجب اعتلای مذهب حق است صرف نماید.»[7]

 

 

 

آیت اللہ العظمی مرعشی نجفی

حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره):

بنابر آنچه در زندگینامة معظّم‎له ذكر شده، ایشان سه مرتبه موفق به تشرّف به خدمت حضرت شدند، كه ما در اینجا یك مورد را به طور اختصار ذكر می كنیم: «در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة‎الله الاعظم (عج) داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهار‎شنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیّت كه جمال آقا صاحب الامر (علیه السلام) را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً این شب، رفتنم از نجف به تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیك مسجد سهله خندقی بود. هنگامی كه به آنجا رسیدم بر اثر تاریكی شب وحشت و ترس وجودِ مرا فرا گرفت... ناگهان صدای پائی از دنبال سر شنیدم كه بیشتر ترسیدم. برگشتم به عقب، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیك آمد و با صدای فصیح گفت: «ای سید، سلام علیكم» ترس و وحشت به كلی از وجودم رفت و تعجب آور بود كه در این تاریكی ایشان چگونه متوجّه سیادت من شد. به هر حال سخن گفته و می رفتیم. از من سؤال كرد: قصد كجا داری؟گفتم مسجد سهله. گفت: به چه جهت؟ گفتم: به قصد تشّرف زیارت ولی عصر (ع) مقداری كه رفتیم به مسجد زیدبن صوحان رسیدیم، داخل شده و نماز خواندیم و بعد از دعائی كه سیّد خواند كه كأن دیوار و سنگها با او دعا می خواندند انقلاب عجیبی در خودم احساس كردم كه از وصف آن عاجزم. بعد سیّد فرمود: تو گرسنه‎ ای و سه قرص نان و سه خیار سبز تازه در سفره داشت كه باهم خوردیم و من به این معنی منتقل نشدم كه در وسط زمستان خیار تازه از كجا آمده سپس داخل مسجد سهله شده ایشان اعمال مقامات را انجام دادند ومن هم تبعیت كردم و نماز مغرب و عشاء را هم به ایشان اقتدا نمودم... بعد به ایشان گفتم: چای و قهوه و یا دخانیات میل دارید؟ فرمودند: اینها از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم»... بعد صحبتهائی بین آن بزرگوار و آقای مرعشی رّد و بدل می شود و آقا سفارشاتی به ایشان می كنند از جمله تأكید بر خواندن زیارت عاشوراء و قرائت قرآن. سپس آقای مرعشی به جهت حاجتی از مسجد بیرون رفته و به ذهنشان خطور میكند كه این بزرگوار كیستند؟ برمی گردد و دیگر آقارا نمی بیند و یقین می كند كه حجةبن ‎الحسن المهدی (ع) بوده ‎اند.»[8]

یكی دیگر از تشرفات ایشان در سامرّاء[9] در سرداب مقدّس بعد از اینكه چند شب در آنجا بیتوته كرده و به حضرت متوسل می شوند، رخ می دهد و تشرف دیگر در مسیر رفتن به امامزاده سید محمد (ع) حاصل می گردد.[10]

 

آیت الله سید علی قاضی طباطبایی

حضرت آیة الله قاضی(ره):

آقا سیّد هاشم حدّاد فرموده اند: «حضرت آقا ]آیة الله قاضی[ خیلی در گفتارشان و در قیام و قعودشان و به طور كلی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر خصوص كلمة «یا صاحب الزمان» را بر زبان جاری می‎كردند. یك روز یك نفر از ایشان پرسید: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه مشرّف شده ‎اید؟

فرمودند: كور است هر چشمی كه صبح از خواب بیدار شود ودر اوّلین نظر نگاهش به امام زمان (عج)نیفتد.»[11]

ادأب و عادت ایشان در تربیت شاگردان بر این بوده كه در ابتدا احادیث مربوط به غیبت و ظهور ولی عصر (عج) را برای آنها تدریس می ‎فرمودند.[12]

مرحوم علامه طباطبائی نقل كرده ‎اند كه: «مرحوم قاضی می‎فرمود، در روایت است وقتی حضرت قائم ظهور می‎كند و یاران ایشان گِرد او جمع می شوند حضرت به آنها مطلبی می گوید كه همه گرد عالم متفرّق می شوند و چون دارای طّی ‎الارض هستند همه جا را تفحص كرده، درمی یابند كه غیر از ایشان كسی دارای ولایت مطلقة الهیه نیست، به مكه بر می گردند و با ایشان بیعت میكنند. آنگاه ایشان فرمودند: آن كلمه ای راكه حضرت به یاران خویش می گوید و متفرق می شوند من می‎دانم كه چیست.» و این سخن بلندی است كه مرحوم قاضی (ره) فرمودند.[13]

 

توسّل به حضرت مهدی (عج)جهت شهریة طلاب: بارها پیش آمده، كه وجوهات به جهت شهریة طلاب به دست مراجع نرسیده وآن بزرگواران و یا نمایندة آنها با توسّل به محضر ولی عصر (ع) به طور معجزه آسا، پول مورد نیاز را دریافت كرده ‎اند. از جمله اینكه موقعی چند ماه شهریة طلاب نمی‎رسد و پولی در اختیار حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره) نبوده و متوسّل به ولی عصر (عج) می شوند بعد از ظهری، آقای گلپایگانی در خواب می شنوند كه منادی ندا می كند: به آشیخ عبدالكریم ‎بگویند كه از گریه ‎های امام زمان (ع) وجوه متوجه قم شد. بعد كه به حاج شیخ میگویند، ایشان می فرماید: یك نفر آمده و تقبّل كرده هرماه شهریة طلاب را بدهد.[14] در قضیة دیگر حضرت آیة الله گلپایگانی فرموده بودند: در زمان حاج شیخ عبدالكریم ، طلبه‎ ها از مقسّم شهریة ایشان آشیخ محمّد تقی بافقی درخواست عبای زمستانی می كنند. او با حاج شیخ در میان می گذارد، حاج شیخ می فرماید: از كجا بیاورم. بالاخره آقای بافقی می گوید من به جمكران می روم و از امام زمان می‎گیرم. شب جمعه‎ ای به جمكران رفته متوسّل به حضرت می‎شوند و فردا خدمت حاج شیخ آمده می‎گوید: آقا وعده دادند چهارصد عبا به تعداد طلاب مرحمت نمایند. و روز شنبه یكی از تجاّر چهار‎صد عبا می‎آورد و بین طلاب تقسیم می‎گردد.[15]

 

حضرت آیت الله سید رضا بهاءالدینی

حضرت آیة الله العظمی بهاءالدینی (ره):

حجةالاسلام حیدری كاشانی در كتاب سیری در آفاق اینگونه نقل كرده ‎اند: «آنچه خود از دو لب مبارك حضرت آیة الله بهاءالدینی(ره) شنیدم، این بود كه فرمودند: ‌مدّت شصت سال بود كه ما آرزوی زیارت حضرت را داشتیم یك روز در حال نقاهت و كسالت در این اطاق خوابیده بودم یك مرتبه آقا از در اطاق دیگر وارد شد.سلام محكمی به من كرد آن‎چنان سلامی كه در مدت شصت سال كسی چنین سلامی به ما نكرده بود . و آن قدر گیج شدیم كه نفهمیدیم جواب سلام را دادیم یا نه. آقا تبسّمی كرد و احوالپرسی و از آن در خارج شد.»[16]

یكی دیگر از شاگردان ایشان می گوید: «‌مدّتی بود آقا در قنوت نماز‎ها تغییر رویه داده و به جای دعاهای مرسوم، دعای فرج حضرت ولی عصر (عج) «اللّهم كن لولیّك الحجة بن الحسن(ع)...» را می خواندند . وقتی در فرصت مناسبی علت را از ایشان جویا شدیم، فرمودند: «‌حضرت پیغام دادند در قنوت به‎ من دعا كنید.» [17]

این بود چند نمونه از ارتباط سربازان حضرت ولی عصر (عج) با مولای خویش و توجه و عنایت آن وجود مقدّس به عاشقان حقیقی خود، به امید اینكه ما نیز مورد عنایات و توجهات خاص آن حضرت قرار بگیریم ان شاء الله.

 

نویسنده: مهدی رحیمی با تلخیص

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

[1] در محضر آیت الله العظمی بهجت (حفظه الله) ـ ص361 ، محمد حسین رخشاد؛ مؤسسه فرهنگی سماء

[2] . نجم الثاقب ـ ص473 (باتلخیص)، میرزا حسین نوری (ره)، انتشارات آستان مقدس صاحب الزمان (عج)

[3] . همان/ صفحات 474 /478

[4] . عنایات حضرت مهدی (ع) به علماء و طلاب ، ص263 ، محمد رضا باقی اصفهانی

[5] . نجم الثاقب (همان) ص454

[6] . عنایت حضرت مهدی (ع) به علماء و طلاب ـ ص48

[7] . در محضر آیة الله العظمی بهجت(حفظه الله) ـ ص281

[8] . شیفتگان حضرت مهدی (عج) ـ ج 1 ـ ص 130، احمد قاضی زاهدی گلپایگانی، نشر حاذق /قم /ششم /آذر 1376

[9] . همان / ص139

[10] همان /ص135

[11] . اسوة عارفان: (گفته ها و ناگفته ها دربارة مرحوم قاضی(ره)) ص109 ـ صادق حسن زاده، محمودطیار مراغی

[12] . همان ص172

[13] . مهر تابان ـ ص226 ـ علامه سید حسین حسینی طهرانی – انتشارات باقرالعلوم / اول / دورة علوم و معارف اسلام (بی تا)

[14] . شیفتگان حضرت مهدی (عج) ج1 ـ ص125

[15] . همان ص223

[16] . سیری در آفاق ـ(زندگینامة حضرت آیة الله العظمی بهاالدینی (ره)) ـ ص375ـ حسین حیدری كاشانی

[17] . حاج آقا رضا بهاء الدینی، آیت بصیرت / ص107 ، سید حسن شفیعی، چاپ قدس، اول / 1375

 

آخرين ارسالي هاي انجمن

رهنمود ویژه آیت الله بهجت برای تشرف به محضر ولی عصر(عج)

 

در یکی از دیدارهایم با آیت الله بهجت(ره) به ایشان عرض کردم که نقل شده که امام خمینی(ره) در جوانی، همراه با سید محمدصادق لواسانی با شیخ حسنعلی نخودکی دیداری داشته اند و ایشان به وی دستورالعملی داده است که پس از هر نماز واجب سه بار سوره توحید بخواند.

کتاب «زمزم عرفان» با موضوع و محوریت زندگی حضرت آیت الله محمد تقی بهجت(ره) به همت آیت الله محمدی ری شهری در 523 صفحه از سوی انتشارات دارالحدیث تجدید چاپ شده که یادنامه ای خواندنی و ارزشمند درباره مرجع و عارف بزرگوار، آیت الله بهجت(ره) است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، محمد محمدی ری شهری در مقدمه کتاب، درباره روند شکل گیری این مجموعه نوشته است: «واگذار شدن نمایندگى رهبرى در حج در اوایل سال 1370، ایجاب مى ‏کرد که براى بهره‏ گیرى هرچه بیشتر از مراسم سیاسى ـ عبادىِ حج و برگزارى هرچه بهتر آن، از انفاس قدسى آیت الله بهجت، در این سفر، توشه برگیرم، بدین منظور از آن تاریخ، هر ساله پیش از عزیمت به سوى خانه خدا و پس از بازگشت از سفر، معمولاً به محضر ایشان شرفیاب مى ‏شدم و از رهنمودهاى ایشان در زمینه ‏هاى مختلف، بهره مى ‏بردم.»به گفته وی در دیدارهایی با آن عالم برجسته،ایشان مطالب متنوّعى  درباره قرآن، حدیث، فقه، اصول، اخلاق، عرفان، کشف و کرامات علماى سلف، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى و برخى امور سیاسى بیان مى‏‌فرمود.

ری شهری اضافه می کند: ایشان همچنین گاه رهنمودهاى خاصی درباره برخى اذکار و اعمال داشتند، که این جانب، شمارى از برجسته ‏ترین مطالب ایشان را، گاه در محضر ایشان و گاهى پس از آن، یادداشت می کردم. مجموعه این یاد داشت‏ ها در قالب این کتاب براى بهره‏ گیرى بهتر علاقه مندان به این مباحث، در چهار بخش جمع بندی رهنمودها، گفتگو با فرزند ایشان، متن یادداشت های مولف و شرح حال مختصری از کسانی که نامشان در کتاب آورده شده، تدوین شده است وعلاقمندان می توانند با بهره گیری و الگوبرداری از این کتاب خود را به آن الگوى کامل نزدیک کنند.

بخش نخست کتاب متشکل از 10 فصل قرآن، فقه و اصول، ارزش های اخلاقی و عملی، فلسفه و عرفان، کشف و کرامات، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى و انقلاب اسلامى، سیاست و رهنمودهاى ویژه است.

در بخش دوم نیز متن یادداشت‏ هاى مؤلف از سخنان ایشان، در طول سال‏هاى 1370 تا 1387 و در بخش چهارم نیز شرح حال مختصرى از بیشتر  کسانى که در متن کتاب، ازآنها یاد شده، ارائه شده است. ارائه زندگى نامه‏ مختصری از آیت الله بهجت(ره) از بخش های دیگر این کتاب است.

در بخش هایی از فصل دهم کتاب می خوانیم:


برای آرامش دل
از آیت الله بهجت(ره) پرسیدم: کدام ذکر برای آرامش دل موثرتر است؟ فرمودند «احساس حضور خدا در همه حال، همه مسائل را حل می کند.»
یکی دیگر از بزرگان می‌فرمود: دست راست را روی قلب نهادن و قرائت سه بار سوره انشراح، برای آرامش دل، مفید است.

 

برای رسیدن به تمرکز
آیت الله بهجت (ره) از کسی نقل کردند که در وادی السلام نجف، در کنار مرقد حضرت هود و حضرت صالح، پیرمردی را دیدم که نشسته و دست هایش را به حالت خاصی گذاشته است. پرسیدم چرا چنین کرده؟ اطرافیان پاسخ دادند که وی برای تحصیل تمرکز، چنین ریاضت می کشد.
ایشان در ادامه افزودند: نیازی به این کارها نیست. همین که انسان توجه پیدا کند که {خداوند} محیط بر همه چیز است، کافی است «اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید/ الا انهم فی مریه من لقاء ربهم الا انه بکل شیء محیط» فصلت. آیه 53 و 54
مطلب تا این حد سهل و آسان است: «و هو معکم این ما کنتم» حدید آیه 4

 

برای تشرف به محضر ولی عصر(ع)
در یکی از دیدارها از ایشان دستورالعملی برای تشرف به محضر امام عصر(ع) خواستم. ابتدا نفرمودند. عرض کردم که گویا شما به فلانی، دستورالعملی داده اید! فرمودند: آری.تقاضا کردم که در صورت امکان بفرمایید.

فرمودند: ماهی که نخستین روز آن جمعه باشد، بعد از نافله صبح و نماز صبح، در اول وقت، 256 بار آیه نور را خواندن تا پانزده روز. پس از آن تا پانزده روز دیگر، 256 بار گفتن ذکر «لا اله الا الله»...
آیت الله بهجت افزودند: این ختم از شیخ عباسعلی قزوینی واعظ از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی نقل شده...

اینجانب پس از پایان مطلب از آیت الله بهجت(ره) پرسیدم که آیا شما این ختم را گرفته اید؟
در پاسخ اشاره کردند که: نپرس!

 

* در یکی از دیدارهایم با آیت الله بهجت(ره) به ایشان عرض کردم که نقل شده که امام خمینی(ره) در جوانی، همراه با سید محمدصادق لواسانی، در مشهد با شیخ حسنعلی نخودکی دیداری داشته اند و ایشان به وی دستورالعملی داده که بعد از هر نماز واجب سه بار توجید بخواند و سه بار صلوات بفرستد و سه بار آیه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا» (سوره طلاق، آیه دوم) را بخواند. آیا این مطلب صحیح است؟
ایشان ضمن تایید اصل مطلب فرمودند: دوست همراهشان آقای سید احمد زنجانی بوده نه سید محمدصادق لواسانی.

 

* آیت الله بهجت در دو دیدار به اینجانب توصیه کردند که این دعا را در هر صبح و شام ترک نکنم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ...
فرمودند به دیگران هم توصیه کنید بخوانند.

 

* فرمودند: فردی از کسی، کیمیا خواسته بود. گفته بود: بگو اللهم اغننی بحلالک عن حرامک؛ اما راست بگو.(یعنی: خدایا! با حلال خودت، مرا از حرام هایت بی نیاز کن.)

دسته بندي: کتاب ها ,فایل های Word,دست نوشته,متن,سخنرانی,آیت الله بهجت (ره),
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

تبلیغات Down

جایگاه تبلیغات دوستان
رایگان

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد