ملاقات با امام زمان (عج)

آیت الله بروجردی (ره)
امروز جمعه 14 اردیبهشت 1403
تبليغات تبليغات

ارتباط با امام زمان (عج)

آیت الله بهجت

كجا رفتند كسانی كه با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره كرده ‎ایم كه قطع ارتباط نموده ‎ایم و گویا هیچ نداریم. آیا آن ها از ما فقیرتر بودند؟ اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است كه چرا به انجام واجبات و ترك محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است زیرا پرهیزگارترین مردم كسی است كه از كارهای حرام بپرهیزد. ترك واجبات و ارتكاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.(1)

 

سیره عملی بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج)

علّامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): این بزرگوار یكی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر(ع) بوده ‎اند، كه پیوسته متوسّل به آن حضرت می شدند.

ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درس ها را برای ایشان تقریر می كردم. بعد از اینكه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم. در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا كرده بود و وقتی با ایشان ملاقات كردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم. وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف كردند:

«شبی به مسجد كوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولی عصر(ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام كردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم. من كمی جلو رفتم ولی ادب كردم و جلوتر نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا. و من نزدیك شدم تا آنكه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مباركش چسبانید. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست كه به قلب و سینه من سرازیر شود، سرازیر شد.»[2]

البته در موارد دیگری نیز عنایات حضرت (ع) شامل حال ایشان گردیده و موفق به زیارت حضرت شده ‎اند، كه ما به ذكر همین مورد اكتفاء می كنیم.[3]

 

صدوق

شیخ صدوق(ره):

شیخ طوسی و دیگران روایت كرده ‎اند كه: علی بن بابویه (ره) كه پدر شیخ صدوق (ره) و از علماء بود، عریضه ای خدمت حضرت ولی عصر (عج) نوشت و در آن از حضرت خواهش كرده بود كه دعا كنند خداوند فرزندی به ایشان عطا نماید. و این عریضه را توسط حسین بن روح (ره) ـ نائب خاص حضرت ـ خدمت آن وجود مقدس فرستاد. جواب آن را حضرت اینگونه مرقوم فرمودند: «برای تو دعا كردیم و خداوند به زودی دو فرزند نیكو كرامت فرماید». خداوند دو فرزند به نامهای «محمّد و حسین» به ایشان عنایت كرد كه«محمّد» معروف به شیخ صدوق و صاحب كتابهای بسیاری از جمله «من لا یحضره الفقیه» است. و «حسین» نیز بسیاری از فضلاء و محدثین از نسل ایشان بوجود آمده ‎اند. و شیخ صدوق پیوسته افتخار می كرد كه من به دعای حضرت مهدی (عج) متولد شده ‎ام.[4]

 

وضعیت‏حوزه‏های علمیه در زمان فقیه محقق مقدس اردبیلی(1)

مرحوم مقدس اردبیلی(ره):

سید میر علّام تفرشی از شاگردان ایشان می گوید: شبی در تاریكی استادم را دیدم كه به سمت حرم امیرمؤمنان (ع) آمدند در به روی ایشان باز شد، داخل رفتند و صدای مكالمه ‎ای را می شنیدم. بعد دوباره در باز شد بیرون آمدند و به سمت مسجد كوفه رفتند. من نیز ایشان را دنبال كردم.در آنجا نیز وارد محراب امیرالمومنین(ع) شدند و من صدای مكالمة مبهمی را شنیدم. در برگشت به سمت نجف ایشان متوجه من شدند. من ایشان را به امیرمؤمنان(ع) قسم دادم كه قضیه امشب چه بود. ایشان بعد از اینكه از من قول گرفت: این قضیه را تا آخر عمرشان برای كسی نگویم، فرمودند: بعضی مسائل مشكل برایم پیش آمده بود كه در حّل آنها متحیّر بودم. از این رو متوسّل به امیر مؤمنان شدم، ایشان مرا به فرزندشان حضرت مهدی (ع) كه امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند: ایشان در مسجد كوفه ‎اند. به آنجا آمدم سؤال ها را جواب گرفتم و اكنون به نجف بر می گردم.[5]

 

میرزای شیرازی

آیة الله میرزای شیرازی (ره):

در زمانی كه استعمار انگلیس امتیاز انحصاری كشت و فروش توتون و تنباكو را در ایران بدست گرفت و قصد نفوذ و استعمار كشور را داشت، علماء در صدد مقابله بر آمدند. آیة الله سید محمد فشاركی نزد استادشان میرزای شیرازی بزرگ آمده و طی صحبت صریحی از ایشان می خواهند، بر علیه استعمار انگلیس قیام كرده و موضع شدیدی اتّخاذ نماید. حضرت آیة الله العظمی میرزای شیرازی نظری به ایشان افكنده می فرماید: «مدّتهاست كه در فكر آن بودم ودر این مدّت، جهات مختلف این فتوی را بررسی كردم تا اینكه دیروز به نتیجة نهائی رسیدم و امروز به سرداب مقدّس رفتم تا از مولایم امام زمان (ع) اجازة حكم بگیرم و آقا نیز اجازه فرمودند و قبل از آمدن شما حكم را نوشتم». و اینگونه بود كه ایشان حكم الهی خود را به این مضمون صادر كردند.«الیوم استعمال توتون و تنباكو بأیّ نحوكان، در حكم محاربة با امام زمان ـ سلام الله علیه ـ است.»وطومار استعمار را در كشور ایران با عنایت حضرت ولی عصر (عج) در آن زمان در هم پیچیدند.[6]

 

سید ابوالحسن اصفهانی

 

آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره): آیة الله بهجت (حفظه الله) فرمودند: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای یكی از علماء سنّی مجلس فاتحه اقامه كرد. شخصی به ایشان اعتراض می‎كند كه چرا از سهم امام (ع) اینگونه مجالس را برگذار می كنید. ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود كه بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود و ایشان هم یقین كرده بود كه ورقه از جانب حضرت است كه به مرحوم سید اجازه داده بود كه: «سهم امام را در آنچه موجب اعتلای مذهب حق است صرف نماید.»[7]

 

 

 

آیت اللہ العظمی مرعشی نجفی

حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره):

بنابر آنچه در زندگینامة معظّم‎له ذكر شده، ایشان سه مرتبه موفق به تشرّف به خدمت حضرت شدند، كه ما در اینجا یك مورد را به طور اختصار ذكر می كنیم: «در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیة‎الله الاعظم (عج) داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهار‎شنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیّت كه جمال آقا صاحب الامر (علیه السلام) را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً این شب، رفتنم از نجف به تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیك مسجد سهله خندقی بود. هنگامی كه به آنجا رسیدم بر اثر تاریكی شب وحشت و ترس وجودِ مرا فرا گرفت... ناگهان صدای پائی از دنبال سر شنیدم كه بیشتر ترسیدم. برگشتم به عقب، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیك آمد و با صدای فصیح گفت: «ای سید، سلام علیكم» ترس و وحشت به كلی از وجودم رفت و تعجب آور بود كه در این تاریكی ایشان چگونه متوجّه سیادت من شد. به هر حال سخن گفته و می رفتیم. از من سؤال كرد: قصد كجا داری؟گفتم مسجد سهله. گفت: به چه جهت؟ گفتم: به قصد تشّرف زیارت ولی عصر (ع) مقداری كه رفتیم به مسجد زیدبن صوحان رسیدیم، داخل شده و نماز خواندیم و بعد از دعائی كه سیّد خواند كه كأن دیوار و سنگها با او دعا می خواندند انقلاب عجیبی در خودم احساس كردم كه از وصف آن عاجزم. بعد سیّد فرمود: تو گرسنه‎ ای و سه قرص نان و سه خیار سبز تازه در سفره داشت كه باهم خوردیم و من به این معنی منتقل نشدم كه در وسط زمستان خیار تازه از كجا آمده سپس داخل مسجد سهله شده ایشان اعمال مقامات را انجام دادند ومن هم تبعیت كردم و نماز مغرب و عشاء را هم به ایشان اقتدا نمودم... بعد به ایشان گفتم: چای و قهوه و یا دخانیات میل دارید؟ فرمودند: اینها از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم»... بعد صحبتهائی بین آن بزرگوار و آقای مرعشی رّد و بدل می شود و آقا سفارشاتی به ایشان می كنند از جمله تأكید بر خواندن زیارت عاشوراء و قرائت قرآن. سپس آقای مرعشی به جهت حاجتی از مسجد بیرون رفته و به ذهنشان خطور میكند كه این بزرگوار كیستند؟ برمی گردد و دیگر آقارا نمی بیند و یقین می كند كه حجةبن ‎الحسن المهدی (ع) بوده ‎اند.»[8]

یكی دیگر از تشرفات ایشان در سامرّاء[9] در سرداب مقدّس بعد از اینكه چند شب در آنجا بیتوته كرده و به حضرت متوسل می شوند، رخ می دهد و تشرف دیگر در مسیر رفتن به امامزاده سید محمد (ع) حاصل می گردد.[10]

 

آیت الله سید علی قاضی طباطبایی

حضرت آیة الله قاضی(ره):

آقا سیّد هاشم حدّاد فرموده اند: «حضرت آقا ]آیة الله قاضی[ خیلی در گفتارشان و در قیام و قعودشان و به طور كلی در مواقع تغییر از حالتی به حالت دیگر خصوص كلمة «یا صاحب الزمان» را بر زبان جاری می‎كردند. یك روز یك نفر از ایشان پرسید: آیا شما خدمت حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه مشرّف شده ‎اید؟

فرمودند: كور است هر چشمی كه صبح از خواب بیدار شود ودر اوّلین نظر نگاهش به امام زمان (عج)نیفتد.»[11]

ادأب و عادت ایشان در تربیت شاگردان بر این بوده كه در ابتدا احادیث مربوط به غیبت و ظهور ولی عصر (عج) را برای آنها تدریس می ‎فرمودند.[12]

مرحوم علامه طباطبائی نقل كرده ‎اند كه: «مرحوم قاضی می‎فرمود، در روایت است وقتی حضرت قائم ظهور می‎كند و یاران ایشان گِرد او جمع می شوند حضرت به آنها مطلبی می گوید كه همه گرد عالم متفرّق می شوند و چون دارای طّی ‎الارض هستند همه جا را تفحص كرده، درمی یابند كه غیر از ایشان كسی دارای ولایت مطلقة الهیه نیست، به مكه بر می گردند و با ایشان بیعت میكنند. آنگاه ایشان فرمودند: آن كلمه ای راكه حضرت به یاران خویش می گوید و متفرق می شوند من می‎دانم كه چیست.» و این سخن بلندی است كه مرحوم قاضی (ره) فرمودند.[13]

 

توسّل به حضرت مهدی (عج)جهت شهریة طلاب: بارها پیش آمده، كه وجوهات به جهت شهریة طلاب به دست مراجع نرسیده وآن بزرگواران و یا نمایندة آنها با توسّل به محضر ولی عصر (ع) به طور معجزه آسا، پول مورد نیاز را دریافت كرده ‎اند. از جمله اینكه موقعی چند ماه شهریة طلاب نمی‎رسد و پولی در اختیار حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره) نبوده و متوسّل به ولی عصر (عج) می شوند بعد از ظهری، آقای گلپایگانی در خواب می شنوند كه منادی ندا می كند: به آشیخ عبدالكریم ‎بگویند كه از گریه ‎های امام زمان (ع) وجوه متوجه قم شد. بعد كه به حاج شیخ میگویند، ایشان می فرماید: یك نفر آمده و تقبّل كرده هرماه شهریة طلاب را بدهد.[14] در قضیة دیگر حضرت آیة الله گلپایگانی فرموده بودند: در زمان حاج شیخ عبدالكریم ، طلبه‎ ها از مقسّم شهریة ایشان آشیخ محمّد تقی بافقی درخواست عبای زمستانی می كنند. او با حاج شیخ در میان می گذارد، حاج شیخ می فرماید: از كجا بیاورم. بالاخره آقای بافقی می گوید من به جمكران می روم و از امام زمان می‎گیرم. شب جمعه‎ ای به جمكران رفته متوسّل به حضرت می‎شوند و فردا خدمت حاج شیخ آمده می‎گوید: آقا وعده دادند چهارصد عبا به تعداد طلاب مرحمت نمایند. و روز شنبه یكی از تجاّر چهار‎صد عبا می‎آورد و بین طلاب تقسیم می‎گردد.[15]

 

حضرت آیت الله سید رضا بهاءالدینی

حضرت آیة الله العظمی بهاءالدینی (ره):

حجةالاسلام حیدری كاشانی در كتاب سیری در آفاق اینگونه نقل كرده ‎اند: «آنچه خود از دو لب مبارك حضرت آیة الله بهاءالدینی(ره) شنیدم، این بود كه فرمودند: ‌مدّت شصت سال بود كه ما آرزوی زیارت حضرت را داشتیم یك روز در حال نقاهت و كسالت در این اطاق خوابیده بودم یك مرتبه آقا از در اطاق دیگر وارد شد.سلام محكمی به من كرد آن‎چنان سلامی كه در مدت شصت سال كسی چنین سلامی به ما نكرده بود . و آن قدر گیج شدیم كه نفهمیدیم جواب سلام را دادیم یا نه. آقا تبسّمی كرد و احوالپرسی و از آن در خارج شد.»[16]

یكی دیگر از شاگردان ایشان می گوید: «‌مدّتی بود آقا در قنوت نماز‎ها تغییر رویه داده و به جای دعاهای مرسوم، دعای فرج حضرت ولی عصر (عج) «اللّهم كن لولیّك الحجة بن الحسن(ع)...» را می خواندند . وقتی در فرصت مناسبی علت را از ایشان جویا شدیم، فرمودند: «‌حضرت پیغام دادند در قنوت به‎ من دعا كنید.» [17]

این بود چند نمونه از ارتباط سربازان حضرت ولی عصر (عج) با مولای خویش و توجه و عنایت آن وجود مقدّس به عاشقان حقیقی خود، به امید اینكه ما نیز مورد عنایات و توجهات خاص آن حضرت قرار بگیریم ان شاء الله.

 

نویسنده: مهدی رحیمی با تلخیص

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها:

[1] در محضر آیت الله العظمی بهجت (حفظه الله) ـ ص361 ، محمد حسین رخشاد؛ مؤسسه فرهنگی سماء

[2] . نجم الثاقب ـ ص473 (باتلخیص)، میرزا حسین نوری (ره)، انتشارات آستان مقدس صاحب الزمان (عج)

[3] . همان/ صفحات 474 /478

[4] . عنایات حضرت مهدی (ع) به علماء و طلاب ، ص263 ، محمد رضا باقی اصفهانی

[5] . نجم الثاقب (همان) ص454

[6] . عنایت حضرت مهدی (ع) به علماء و طلاب ـ ص48

[7] . در محضر آیة الله العظمی بهجت(حفظه الله) ـ ص281

[8] . شیفتگان حضرت مهدی (عج) ـ ج 1 ـ ص 130، احمد قاضی زاهدی گلپایگانی، نشر حاذق /قم /ششم /آذر 1376

[9] . همان / ص139

[10] همان /ص135

[11] . اسوة عارفان: (گفته ها و ناگفته ها دربارة مرحوم قاضی(ره)) ص109 ـ صادق حسن زاده، محمودطیار مراغی

[12] . همان ص172

[13] . مهر تابان ـ ص226 ـ علامه سید حسین حسینی طهرانی – انتشارات باقرالعلوم / اول / دورة علوم و معارف اسلام (بی تا)

[14] . شیفتگان حضرت مهدی (عج) ج1 ـ ص125

[15] . همان ص223

[16] . سیری در آفاق ـ(زندگینامة حضرت آیة الله العظمی بهاالدینی (ره)) ـ ص375ـ حسین حیدری كاشانی

[17] . حاج آقا رضا بهاء الدینی، آیت بصیرت / ص107 ، سید حسن شفیعی، چاپ قدس، اول / 1375

 

آخرين ارسالي هاي انجمن

آیت الله بروجردی (ره)

آیت الله بروجردی (ره)

عالمی که از انیشتین نامه محرمانه گرفت + تصویرسازی

اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­دهم و آن را کامل­ترین و معقول­ترین دین می­دانم. رساله پایانی عمر انیشتین در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه­ی اینشتین با آیت­الله العظمی بروجردی است که توسط مترجمین برگزیده­ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.
به گزارش فرهنگ نیوز ، در ادامه ی معرفی علمای اسلام خلاصه ای از زندگینـامه حضرت آیت­الله العظمی حاج آقا حسین احمدی طباطبائی بروجردی(ره) مرجع بزرگ اسلام به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان ذکر خواهد شد.
 
تولد: حضرت آیت ‌‏اللَّه العظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی در سال(۱۲۹۲ ) [۱۲۵۴ ش] هجری قمری در بروجرد به دنیا آمد.
 
نام پدر: حجت الاسلام و المسلمین حاج سید علی طباطبایی، که در سال ۱۲۵۲هجری قمری متولد، و در چهارم محرم الحرام سال ۱۳۲۹ هجری قمری  وفات یافت.
 
نسب : حضرت آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی ، با سی و دو واسطه به حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رسد.
 
رفتن به مكتب خانه: حضرت آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی در سال (۱۲۹۹)هجری قمری در سن ۷ سالگی شروع به تحصیل در بروجرد کرد .
 
نخستین سر مشقی که معلم به وی داد این بود:«هزار و دویست و نود و نه».شاگرد تیز هوش از معلم پرسید:این سر مشق چیست؟معلم گفت:این تاریخ امسال است.
 
عزیمت به اصفهان : در سال(۱۳۱۰)هجری  قمری در سن ۱۸ سالگی برای تحصیل وارد شهر اصفهان شد ، و مدت ۱۰سال در حوزه ی علمیه ی صدر ، تحصیلات خود را تکمیل،و دروس سطح و خارج فقه و اصول و فلسفه و کلام و هیئت و ریاضی و رجال و حدیث را فرا گرفت.
 
ازدواج: در سال (۱۳۱۴) هجری قمری در حالی که بیست و دو بهار عمرش را پشت سر می گذاشت به دستور پدر به بروجرد احضار شد،او گمان می کرد پدرش می خواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف که بزرگترین حوزه علمیه شیعه بود بفرستد، ولی پس از ورود و دیدار پدر و بستگان مشاهده می کند که علی رغم انتظار او، مقدمات ازدواج و تأهل او را فراهم کرده اند، که بعد از دو سه ماه توقف در بروجرد به همراه همسرش به اصفهان بر می گردد و مدت پنج سال دیگر به تحصیل در اصفهان ادامه می دهند.
 
 
برای دریافت تصویر در اندازه بزرگ روی آن کلیک کنید.
 
مدت اقامت در اصفهان : ایشان از سال ۱۳۱۰ هجری  قمری تا ۱۳۲۰ هجری  قمری مجموعا ۱۰ سال را در اصفهان به تحصیل پرداختند.
 
ساعات مطالعه و مباحثه و تدریس در اصفهان
 
سید حسین موسوی کرمانی نقل می کند که: آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی روزی فرمودند من در اصفهان که بودم۱۸ ساعت را مطالعه یا مباحثه و یا تدریس داشتم و ۶ ساعت را به خواب و خوراک اختصاص داده بودم و وقت غذا خوردن در دست چپم کتاب بود و با دست راستم لقمه ای از غذا بر می داشتم و تا این یک لقمه غذا را می خوردم دو سطر کتاب را مطالعه می کردم و تا غذا را می خوردم دو صفحه کتاب را مطالعه کرده بودم و می فرمودند: من در تمام عمرم یک دقیقه را به بطالت صرف نکردم و یک کلمه لغو هم از دهان من در نیامده است.
 
ایشان ۲۰ جزء قرآن را حفظ بود و ۱۰ جزء دیگر را اگر کسی کلمه ای از آیه ای را می خواند ایشان ادامه آن را از حفظ می خواندند.
 
بازگشت از اصفهان به بروجرد برای بار دوم
 
در سال ۱۳۱۹ هجری قمری مجدداً پدرش از بروجرد او را می خواند، ولی این بار خاطر نشان می سازد که قصد دارم تو را به نجف اشرف بفرستم، دانشمند نابغه جوان هم با اشتیاق زایدالوصفی بار سفر بسته، اصفهان را به قصد بروجرد ترک می گوید.
 
نجف اشرف : حضرت آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی در سال (۱۳۲۰)هجری قمری وارد نجف اشرف می شود.
 
 در سن ۲۸ سالگی به درجه اجتهاد می رسند .
 
حضرت آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی یکی از طلبه های فاضل درس خوانده عالمی بود كه در سن ۲۸ سالگی توانسته بود مدارج عالیه كمال را پیموده و مجتهداً راه نجف را در پیش گیرد تا با دیدن اساتید بزرگ نجف اطلاعات خود را كامل و مبانی علمی محكم خود را مستحكم سازد .
 
مدت توقف در نجف : حضرت آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی در سال(۱۳۲۰)هجری قمری وارد نجف شدند و تا تاریخ ۱۳۲۸هجری قمری در آنجا به درس و بحث  مشغول بودند، که مجموعا ۹ سال در نجف اقامت داشتند.
 
تدریس در نجف
 
آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی در نجف فصول تدریس می کردند.
 
شیخ محمد حسین اصفهانی مولف کتاب فصول در علم اصول از مجتهدین و نوابغ بزرگ است وی در کتاب فصول ایرادات بسیاری بر نظرات میرزای قمی در کتاب قوانین الاصول وارد ساخته که آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی سعی داشت تمامی اشکالات صاحب فصول را بر قوانین بیان و سپس رد کند. در مجلس درس فصول ایشان بالغ بر دویست نفر از فضلای حوزه ی علمیه نجف شرکت می کردند.
 
باز گشت  از نجف به بروجرد : در اواخر سال  ۱۳۲۸ هجری قمری در اثر تقاضا و تاكیداتی كه والد مكرمشان فرموده بودند از نجف وارد بروجرد شدند .
 
 
 
سن ایشان در مراجعت از نجف به بروجرد
 
 ایشان در زمان مراجعت از نجف به بروجرد نزدیک ۳۸ سال داشتند.
 
اجازات
 
ا لف ) تاریخ اجازه نامه  مرحوم آخوند خراسانی به آیت الله بروجردی در سال ۱۳۲۸ هجری قمری می باشد.
 
 
ب)تاریخ  اجازه نامه آیت ‌الله شیخ الشریعه  اصفهانی به آیت الله بروجردی در ماه ربیع الثانی سال ۱۳۲۸ هجری قمری می باشد.
 
ج) تاریخ اجازه  نامه سید ابوالقاسم دهکردی به آیت الله بروجردی در ماه رجب سال ۱۳۲۰ هجری قمری می باشد.
 
مرگ پدر : ایشان در اواخر سال ۱۳۲۸ « هـ . ق » پس از دریافت اجازه اجتهاد به وطن مراجعت کرد . ۶ ماه پس از ورودش به بروجرد ، در سال ۱۳۲۹ هجری قمری پدرش بدرود حیات گفت و چون کفالت برادران و خواهران کوچک بر عهده وی گذاشته شد، ناگزیر به اقامت در بروجرد گردید .
 
مرگ استاد : آخوند خراسانی استاد ایشان در بیست و یکم ذیحجه سال ۱۳۲۹قمری در نجف درگذشت و در مقبره ی حاج میرزا حبیب الله رشتی به خاک سپرده شد .
 
 
 
نامه نگاری انیشتین با آیت الله العظمی بروجردی
 
آلبرت اینشتین در رساله­ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال ۱۹۵۴ ( =۱۳۳۳ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­دهد و آن را کامل­ترین و معقول­ترین دین می­داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه­ی اینشتین با آیت­الله العظمی بروجردی است که توسط مترجمین برگزیده­ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.
 
 
 
مسافرت به مشهد و برگشت به بروجرد
 
آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی به دنبال وفات فرزند و تالمات روحی در سال ۱۳۴۰ هجری قمری به مشهد مقدس کوچ کرد، و چند ماه در آن جا توقف کرد که بر اثر اصرار اهالی بروجرد  دو باره به بروجرد برگشتند.
 
اعتراض به رژیم پهلوی
 
در سال ۱۳۴۵ ق رئیس اداره ثبت احوال بروجرد، شخصی بهایی را به معاونت خود منصوب كرد. همچنین مراسمی با حضور زنان برهنه و وضعیت شرم آور، در سطح شهر به راه افتاده بود. این اخبار به گوش آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی رسید، ایشان به عنوان اعتراض به این اعمال ناروا، بروجرد را به مقصد عتبات عالیات ترک نمودند.
 
فرماندار بروجرد و دیگر مسئولین شهر، مسئول اداره ثبت احوال و معاونش را برکنار و تنبیه نمودند و حضرت آیت الله بروجردی را به شهر برگرداندند. ولی آیت الله فقید بعد از چند ماه ، بر اثر دلتنگی و اعمال خلاف شرع مسئولین کشوری، به طرف عتبات رفته و در نجف اشرف ساکن گردید.
 
دوران مصیبت  بار
 
یکی از مشکل ترین ایام اقامت ایشان در بروجرد سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ هجری قمری و دوران فشار و اختناق رضاخان است. این دوران مصادف بود با تلاش حکومت برای برداشتن عمامه، تعطیلی حوزه های علمیه، کشف حجاب و تعطیلی مجالس دینی و مذهبی. به گفته خود مرحوم آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی ،این دوران یکی از مصیبت بار ترین ایام زندگانی ایشان بوده است.
 
آغاز مرجعیت : در سال ۱۳۵۰ قمری حاج شیخ محمد رضا دزفولی از علماء خوزستان، در طی سه سال اقامتی که در بروجرد داشتند مراجعات دینی خود را به آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی ارجاع دادند و بعد از فوت ایشان در سال ۱۳۵۲قمری عموم مقلدین ایشان به آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی رجوع کردند و در سال۱۳۵۳قمری حاج سیخ حسین غروی بروجردی قبل از رحلت خود، مقلدین خود را به ایشان ارجاع دادند.
 
زمان نشر حاشیه بر عروه  ایشان
 
بعد از رحلت این دو بزرگوار، آیت الله محمد رضا دزفولی و  حاج شیخ حسین غروی و نیز بعد از  رحلت آیت الله حائری در سال ۱۳۵۵ قمری حاشیه ایشان بر عروه نشر یافته است.
 
سفر حج و بازداشت ایشان در برگشت به کشور : آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی ،در روز ۲۸ یا ۲۹ شوال ۱۳۴۵ هجری قمری برابر با ۱۳۰۶ شمسی  در سن ۵۲ سالگی جهت انجام مناسک حج، عازم مکه معظمه گردیدند. در این سفر ،حدود ۸ ماه در نجف اشرف توقف کردند و با یاران قدیم خود، آیات عظام میرزا حسین نائینی ، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی و شیخ محمد حسین کمپانی که در آن تاریخ زعامت حوزه ی نجف را به عهده داشتند، دیدار کردند. هنگام بازگشت به ایران، گویا ایشان حامل پیامی مکتوب از جانب علمای نجف ، جهت علمای بر جسته ی دینی در ایران می گردند که ظاهرا در ،آخرین لحظه،از آوردن آن صرف نظر می کنند. در سال ۱۳۴۵ هـ . ق  هنگام ورود به ایران در مرز قصر شیرین بازداشت و پنهانی به ارکان حرب تهران منتقل گردیدند، که توقف ایشان در تهران یک صد روز به طول انجامید.
 
مدت توقف در بروجرد
 
آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۸ هجری قمری به دنبال دریافت نامه ای از والد مکرمشان از نجف به بروجرد آمدند و این توقف تا روز پنج شنبه ۲۶ صفر سال ۱۳۶۴ هجری قمری که جمعا ۳۶ سال باشد به خاطر عللی به طول انجامید.
 
 
کسالت و مسافرت به  تهران : آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی پس از سی و شش سال اقامت در بروجرد ، در سال ۱۳۶۴ هجری قمری ( برابر با ۱۳۲۳ شمسی) جهت معالجه عازم بیمارستان فیروز آباد تهران گردیدند و حدود ۷۰ روز تحت معالجه قرار گرفتند.
 
بیمارستان تهران
 
محمد رضا پهلوی در روز ۱۳ آذر ۱۳۲۳ شمسی ،از آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی تهران عیادت کرد.
 
استخاره و آمدن به قم
 
سر انجام پس از دعوت های مکرر، آیت‌‏اللَّه العظمی بروجردی تکلیفی بر دوش خود احساس کرد و چون دلش آرام نبود بین الطلوعین جمعه در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی دست به دامان قرآن شد و استخاره جنین آمد و انزلنا من السماء....(سوره مومنون آیات ۱۸ و ۱۹ و ۲۰).
 
عزیمت به قم : با در خواست آیت الله خمینی و تعدادی از علماء از ایشان برای آمدن به شهر مقدس قم ، ایشان پس از استخاره به قرآن کریم عزم خود را برای آمدن به قم و تصدی حوزه علمیه آن جزم نمودند .و در عصر روز پنج شنبه ۲۶ صفر سال ۱۳۶۴مطابق با ۱۳۲۴ هـ.ش رهسپار قم گردید و از قضایای عجیب این است كه ارتحال و درگذشت آیت الله فقید هم روز پنج‌شنبه بود كه عصر ساعت چهار بعد از ظهر در كنار دخت موسی بن جعفر مدفون گردیدند .
 
نذر و رفتن به مشهد
 
در سال ۱۳۶۴هجری قمری برابر با ۱۳۲۳ شمسی ایشان نذر کرده بودند به مشهد بروند اطرافیان به ایشان گفتند خوب است مردم شهرهای بین راه مثل نیشابور ،سبزوار،شاهرود،دامغان و سمنان را آگاه سازیم . ایشان در جواب گفتند:هنوز یک کار برای خودم نکرده ام در حالی که هفتاد سال از عمرم می گذرد چرا می خواهید تشریفات درست کنید.دستور حرکت داد و بدون این که مردم بفهمند بیشتر مسیر را طی کردند. در نیشابور که اقامت فرمودند مرحوم آخوند – عالم بزرگ مشهد- به استقبال ایشان شتافت.
 
این سفر سه ماه به طول انجامید و این آخرین مسافرتی بود که ایشان بخارج از قم داشتند. و بعد از این سفر در خلال مدت شانزده سالی که در قم توقف داشتند غیر از دهات قم مسافرت دیگری نداشتند.
 
الزامی کردن درس تعلیمات دینی
 
در اواخر سال ۱۳۲۵  هجری شمسی آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی به آقای فلسفی پیام دادند که شاه را ملاقات کن و بگو همان طور که در روزنامه ها نوشته اند چون زمینه اجرای لایحه اجباری کردن تعلیمات ابتدایی فراهم شده است تعالیم دینی را هم در کنار تعلیمات ابتدایی بگنجانند.
 
شروع مبارزه با بهائیت
 
پیگیری مبارزات آیت الله بروجردی با فرقه بهائیت از سال ۱۳۷۷ هجری قمری شروع شد و در مصاحبه ای که با روزنامه کیهان انجام دادند نقطه نظرات خود را درباره بهائیان بیان نمودند....
 
شکایات مردم از بهایی ها
 
در تیرماه ۱۳۲۹هجری شمسی دو نامه از سوی حاج شیخ محمد مصدر الاموری و گروهی از اهالی الیگودرز در ارتباط با فعالیت بهایی ها در این شهر و جاهای دیگر برای آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی نوشته شد که آیت الله هم مرقوم فرمودند به آقای فلسفی که در این باره با نخست وزیر – رزم آرا- ملاقات کند تا جلوی فعالیت آنها گرفته شود.
 
مسأله فلسطین
 
موضع آیت الله العظمی بروجردی درقبال اشغال قدس شریف و سرزمین فلسطین ، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی غیرتمندانه بود . ایشان در سال ۱۳۲۷ ش . بیانیه پر محتوایی را در محکومیت صهیونیسم بین الملل و غاصبان فلسطین صادر فرمود و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا می کرد. (متن نامه در کتاب مفاخر اسلام نوشته علی دوانی صفحه ۳۶۲ آمده است).
 
نماینده ایشان در آلمان
 
آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی در ماه ربیع الاول سال ۱۳۷۵ آقای محققی را به حضور طلبید و پس از دادن دستورات لازم و تمهید مقدمات ایشان را بسوی بندر هامبورگ واقع در آلمان غربی اعزام داشتند.
 
جواب نامه ایشان توسط عبد المجید سلیم
 
عبد المجید سلیم شیخ دانشگاه الازهر – قاهره جواب نامه آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی را در تاریخ جمادی الثانی۱۳۷۱هجری قمری می دهند.
 
جواب نامه ایشان توسط شیخ شلتوت
 
شیخ محمود شلتوت جواب نامه آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی را در تاریخ ۲۴ ذیقعده الحرام ۱۳۷۹هجری قمری می دهند.
 
فتوای تاریخی شیخ  محمود شلتوت
 
 شیخ محمود شلتوت رییس دانشگاه الازهر مصر از معدود علمای اهل سنت است که فتوای جواز تقلید از مکتب شیعه ی اثنی عشری را صادر کرده است . در قسمتی از این فتوی تاریخی که در روز ۱۷ ربیع الاول ۱۳۷۸ قمری برابر با ۱۷ مهر ۱۳۳۷ شمسی و در روز میلاد پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) صادر شد ،آمده است:
 
کسی که مقلد یکی از این مکتب های (چهار گانه) باشد می تواند به مکتب دیگری(هر مکتبی که باشد)منتقل شود. مکتب جعفری معروف به مذهب امامی اثنی عشری مکتبی است که شرعا پیروی از آن مانند پیروی از مکتب های اهل سنت جایز می باشد.
 
شانزده سال در قم
 
 از تاریخ ۲۶ صفر سال ۱۳۶۴مطابق با ۹دی ماه ۱۳۲۴هـ.ش  الی چهار شنبه ۱۱شوال ۱۳۸۰ هـ.ق.برابر با۹/۱/۱۳۴۰ ش.در شهرستان قم با همکاری آیات و اساتید علما ،حوزه عریض و طویلی مملو از علمای اعلام و حجج بزرگ اسلام بر پا نمود که شعاع این حوزۀ پرفیض در سراسر جهان نورافشانی نمود.
 
کتب  چاپی
 
 ظرف شانزده سال مرجعیت و زعامت آیت ‌‏اللَّه العظمی بروجردی استادان و دانشمندان و فضلای حوزه علمیه قم بیش از سیصد جلد کتاب در فقه، اصول، فلسفه،منطق، کلام، تفسیر، حدیث،رجال،درایه، رد بر مذاهب مختلف و مکتب های مادی و ادبیات تاری و پارسی نوشته اند،که به چاپ رسیده است.
 
مجلۀ مکتب اسلام
 
نخستین شماره این مجله دربهمن سال ۱۳۳۷ هجری شمسی با جلدی زیبا و کاغذی اعلا و مطالبی دینی و علمی در خور فهم نسل جدید به طرز جالبی انتشار یافت، و اولین شماره این مجله در شصت صفحه و در قطع وزیری انتشار یافت.
 
اولین شماره فصلنامه مکتب تشیع در مهر ماه ۱۳۳۸ در صد و شصت صفحه انتشار یافت.
 
كتابخانه مسجداعظم
 
برای اینکه کتابخانه در معرض استفاده عموم قرار گیرد در روز جمعه ۲۷ شوال ۱۳۸۰ قمری یعنی درست پانزده روز بعد از رحلت ایشان مطابق ۲۵ فروردین ۱۳۴۰ طی مراسم بسیار ساده ای با حضور آقایان علما و مجتهدین در حالی که همه متاثر و قطرات اشک بر گونه داشتند ، کتابخانه رسما افتتاح شد.
 
خبرنگار معروف خارجی
 
 در سال ۱۳۸۰ هـ .ق یک روز قبل از رحلت آن مرد بزرگ، یکی از خبر نگاران خارجی بنام تیستا که به زبانهای انگلیسی و آلمانی و فرانسوی آشنایی داشت به قم می آید و به وسیله آقای دکتر نبوی پزشک معروف آیت الله، به منزل ایشان راه می یابد ولی چون آیت الله از ملاقات ممنوع بوده اند و بعلاوه با خبرنگاران  لذا توفیق ملاقات پیدا نمی کند ولی وقتی خانه ساده ایشان را می بیند می گوید اسلام تبلیغات نمی خواهد بزرگترین تبلیغات برای اسلام همین زندگی ساده رهبران آن است.
 
پروفسور موریس
 
پروفسور موریس متخصص معروف قلب که از فرانسه برای معالجه آیت الله به قم دعوت شده بود می گوید ظرف۴۸ ساعتی که در شهر قم بودم و چند بار به ملاقات آیت الله رفتم جاذبه روحانیت آیت الله به قدری برای من جالب بود که هرگز در مدت عمرم تا این حد تحت تاثیر یک مقام و شخصیت روحانی واقع نشده بودم....
 
وفات
ایشان  پس از هفتاد سال تلاش علمی و فعالیت  های اجتماعی و سیاسی در صبح روز پنج  شنبه۱۳شوال۱۳۸۰ هـ .ق .برابر با ۱۰/۱/۱۳۴۰ ش.در حالی که ۸۸ بهار زندگی را پشت سر گذاشته بود ، چشم از جهان فرو بست .
 
 
 
 
 
 

 

دسته بندي: تصاویر ,کتاب ها ,فایل های Word,دست نوشته,
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

تبلیغات Down

جایگاه تبلیغات دوستان
رایگان

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد